آيين بندگى و نيايش

آيين بندگى و نيايش0%

آيين بندگى و نيايش نویسنده:
مترجم: حسین غفاری ساروی
گروه: کتابخانه فلسفه و عرفان

آيين بندگى و نيايش

نویسنده: شیخ احمد بن فهد حلی
مترجم: حسین غفاری ساروی
گروه:

مشاهدات: 45992
دانلود: 8222

توضیحات:

آيين بندگى و نيايش
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 30 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 45992 / دانلود: 8222
اندازه اندازه اندازه
آيين بندگى و نيايش

آيين بندگى و نيايش

نویسنده:
فارسی

باب اول: تشویق به دعا

تحریص بر دعا و تشویق عقل بر آن

عقل هر عاقلی حكم می كند كه وقتی انسان قدرت دارد، باید ضرر را از خودش دفع نماید و از طرف دیگر می دانیم كه زندگی در این دنیا برای هیچ انسانی بدون ضرر و زیان و تشویق خاطره نیست چون:

- یا درد و مرضی در اندرون خود دارد.

- یا ظالمی از خارج او را می آزارد.

- یا در شغل و كارش گرفتاری دارد.

- یا همسایه به او آزار می رساند.

- و یا...

و اگر فعلا هیچیك از این گرفتاریها پیش نیامده باشد، باز عقل محال نمی داند كه در آینده گرفتاریهایی برایش پدید آید، چگونه پدید نیاید و حال آنكه دنیا محل حوادث است و هیچوقت بر یك منوال، ثابت و برقرار نمی ماند و كسی از سختیها و مصمتهای آن در امان نیست. منتها سختیهایش برای بعضیها به فعلیت رسیده و محقق شده و برای عده دیگر در آینده محقق خواهد شد، اما عقل حكم به وجوب و لزوم بر طرف نمودن هر دو قسم از مصیبتها و گرفتاریها می كند، این از یك سوی.

از سوی دیگر، دعا وسیله ای است كه می تواند این مشكل را بر طرف سازد و آن را برای انسان حل كند، پس عقلا لازم است كه دست به دامان دعا بیاویزیم و از آن برای حل مشكلاتمان كمك بگیریم.

همین معنا در كلام امیر المومنین و سید الوصین - علیه و علی اله افضل صلوات المصلین - آمده آنجا كه می فرماید:

5 ( ما من احد ابتلی و ان عظمت بلواه با حق بالدعاء من المعافی الذی لا یا من البلاء. )

یعنی: مبادا كسی كه فعلا بلایی به او روی نیاورده و در عاقبت زندگی می كند ولی در آینده از آن در امان نیست، گمان كند كه انسان گرفتار - هر چند گرفتاریش بزرگ - بیشتر از او به دعا نیازمند است. (بلكه وی نیز برای دفع بلاهای آتیه به دعا نیاز درا .

از این حدیث، فهمیده می شود كه هر فردی به دعا نیاز دارد، چه آن كسی كه در عاقبت است و چه آن كس كه مبتلاست، منتها دومی برای بر طرف ساختن بلایی كه هست و اولی برای جلوگیری از نزول آن.

علاوه بر این، دعا سبب جلب منفعت و یا بقای نعمتهای موجود نیز می گردد؛ چون معصومین عليهم‌السلام از آن به سلاح و ترستعبیر كردند، سلاح وسیله ای است كه انسان را به منفعتی برساند، یا ضرری را از او دفع كند و ترس به سپر می گویند كه موجب حفظ و نگهداری انسان از مشكلات و سختیها می شود.

رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

6 - ( الا ادلكم علی سلاح ینحیكم من اعدائكم و یدر ارزاقكم؟ قالوا: بلی یا رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم قال: تدعون ربكم باللیل و النهار فان سلاح المومن الدعاء ) .

یعنی: آیا اسلحه ای را به شما معرفی كنم كه هم شما را از شر دشمنانتان نجات میدهد و هم روزیتان را زیاد را در شب و روز بخوانید و دعا بخوانید و دعا كنید؛ چون دعا، اسلحه مومن است .

امام علی عليه‌السلام می فرماید:

7 - ( الدعاء ترس المومن و متی تكثر قرع الباب یفتح لك ) .

یعنی: دعا، سپر مومن است، اگر باب رحمت الهی را زیاد بكوبی (و نا امید نشوی، عاقبت) آن در، به رویت گشوده خواهد شد .

امام جعفر بن محمد صادق عليه‌السلام فرمود:

8 - ( الدعاء انفذ من السنان الحدید ) .

یعنی: دعا از سر نیزه آهنی، برنده تر و نافذتر است .

امام موسی بن جعفر عليه‌السلام فرمود:

9 - ( ان الدعاء یرد ما قدر و ما لم یقد. قال: قلت: و ما قد قدر فقد عرفته فما لم یقدر؟ قال: حتی لایكون ) .

یعنی: دعا، هم آنچه مقدر شده و هم آنچه مقدر نشده، هر دو را بر می گرداند و سبب تغییرش می شود. راوی (یعنی عمر بن یزید) می گوید، گفتم: آنچه مقدر نشده چطور؟ فرمود: دعا موجب می شود كه اصلا مقدر نشود .

و نیز آن حضرت فرمود:

10 - ( علیكم بالدعاء فان الدعاء و الطلب الی الله تعالی یرد لبلاء و قد قدر و قضی یبق الا امضاوه فاذا عی الله و سئل صرفه صرفه ) .

یعنی: دعا كنید؛ چون دعا و طلب كردن از خداوند تعالی، بلا را دفع می كند حتی اگر مقدر شده و بدان حكم گردیده و بجز اجرایش چیزی نمانده باشد، در این صورت اگر از خدا بخواهید كه آن را برگرداند، بر می گرداند .

زر اره از امام محمد باقر عليه‌السلام نقل می كند كه فرمود:

11 - ( الا ادلكم علی شی ء لم یستشن فیه رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ؟ قلت: بلی، قال: الدعا یرد القضاء و قد ابرم ابراما و ضعم اصابعه ) .

یعنی: آیا می خواهید چیزی را به شما معرفی كنم كه رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از آن استثناء نكرد (یعنی نفرمود ان شاء الله) زراره می گوید گفتم: بلی، فرمود: آن چیز، دعاست كه قضای الهی را بر می گرداند اگر چه محكم و حتمی شده باشد. آنگاه حضرت از باب تشبیه قضای حتمی الهی، انگشتان دستهایشان را در هم فرو بردند .

امام زین العابدین عليه‌السلام فرمود:

12 - ( ان الدعاء و البلاء لیتوافقان الییوم القیامه ان الدعاء لیرد البلاء و قد ابرم ابراما ) .

یعنی: دعا و بلا، تا روز قیامت با هم در مبارزه اند و در این میدان، دعا پیروزمندانه بیرون می آید اگر چه آن بلا حتمی بوده باشد .

و نیز از آن حضرت است كه فرمود:

13 - ( الدعاء یرد البلاء النازل و ما لم ینزل ) .

یعنی: دعا، هم بلای فرود آمده را بر می دارد و هم، بلای نیامده را .

با توجه به این احادیث و احادیث مشابه دیگری كه به خاطر پرهیز از طولانی شدن بحث از ذكر آنها خودداری كردیم، روشن می شود كه باید ضررها را به واسطه دعا دفع كرد.

و دافع ضرر بودن دعا، از طریق اخبار معصومین عليهم‌السلام كه علم به راستگویی آنان داریم، ثابت می شود.

تشویق بر دعا در آیات و روایات

آیات

- ( قال ما یعبوا ربی لولا دعائكم ) ( 8 ) .

یعنی: ای پیامبر! بگو اگر دعایتان نبود، پروردگار من به شما اهمیتی نمی داد .

( و قال ربكم ادعونی استجب لكم ان الذین یستكبرون عن عبادتی سید خلون جهنم اخرین ) ( 9 ) .

یعنی: پروردگارتان می گوید: مرا بخوانید تا اجابتتان كنم. مسلما آنانی كه از پرستش و عبادت من سركشی می كنند، بزودی با خواری به جهنم در می آیند .

در این آیه شریفه، خداوند متعال دعا را عبادت خوانده (یعنی اگر كسی با خدایش سخن بگوید، عبادت كرده) و سركشان از عبادت را به منزله كافر قرار داده است.

( و ادعوه خوفا و طمعم ) ( 10 ) .

یعنی: خدای را از روی بیم و امید، بخوانید .

( و اذا سالك عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان فلیستجیبو الی و لیو منوا بی لعلهم یرشدون ) ( 11 ) .

یعنی: هرگاه بندگانم درباره من از تو سوال كردند (بگو كه) من نزدیك و به ندای كسی كه مرا بخواند، پاسخ می دهم، پس اینان باید مرا بخوانند و به من ایمان بیاورند تا ارشاد گردند .

حال كه كلام به این آیه شریفه از قران كریم رسید، خوب است نكاتی درباره آن متذكر شویم:

اول - جمله: هرگاه بندگانم از تو درباره من سوال كردند، كنایه است به اینكه خوب است بندگان من، از من سوال كنند.

دوم - خداوند متعال در پاسخ نفرمود: بگو من نزدیكم (به مناسبت اینكه اول آیه خطاب به پیامبر است) بلكه جهت تسریع در پاسخ بندگان، كلمه بگو را حذف كرده مستقیما فرمود: من نزدیكم.

سوم - بر سر جواب، حرف فاء در آورد كه دلالت بر عدم فاصله دارد.

چهارم - پروردگار سبحان خودش مستقیما پاسخ داد و این نشانه منزلت و شرف دعا نزد ذات اقدس الله است. در همین باره امام باقر عليه‌السلام می فرماید:

( لا تمل من الدعا فانه من الله بمكان ) .

یعنی: از دعا خسته مشو، چون نزد خدا ارزش دارد .

و در پاسخ برید بن معاویه كه از آن حضرت پرسیده بود آیا دعای بیشتر بهتر است یا قرائت قران بیشتر؟ فرمود:

14 - ( كثره الدعاء افضل ثم قرا: قل ما یعبوا بكم ربی لولا دعاوكم ) .

یعنی: دعای بیشتر بهتر است؛ چون خداوند فرمود: ای پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بگو اگر دعایتان نبود، پروردگار من به شما اهمیتی نمی داد .

پنجم - این آیه كریمه دلالت دارد بر اینكه ذات اقدس الهی، مكان ندارد، چون اگر مكان می داشت به هر مناجات كننده ای نزدیك نبود، (یعنی اگر به فردی در شرق عالم نزدیك بود، می بایست از فردی كه در غرب است دور بوده باشد، چون خاصیت موجودات مكان دار این است و حال آنكه او به هر دو نزدیك است، پس مكان ندارد).

ششم - پروردگار متعال در این آیه با جمله (فلیستجیوالی) امر به دعا كردن بندگان نموده است.

هفتم - امام صادق عليه‌السلام در تفسیر جمله ولیو منوابی فرمود:

15 - ( و لیتحققوا انی قادر علی اعطائهم ) .

یعنی: بندگان من بدانند كه من قدرت بخشش درخواستهای ایشان را دارم .

این فرمان حق، دو فایده دارد:

فایده اول: به بندگان اعلام می دارد كه وا قادر است.

فایده دوم: بندگان را در رسیدن به حاجات و درخواستهایشان امیدوار می كند؛ چون انسان اگر بداند طرف معامله اش قدرت بر تسلیم و تحویل آنچه بر عهده اوست را دارد، در او میل و رغبت ایجاد می شود كه دست به آن معامله بزند، همچنانكه اگر بداند طرف معامله اش این قدرت را ندارد اقدام نخواهد كرد، به همین خاطر می بینید كه مردم از معامله با افراد و شكسته پرهیز می كنند.

هشتم: با ذكر جمله یرشدون گویا به بندگان بشارت می دهد كه دعایتان اجابت شد، چون رشاد به راه هدایتی گویند كه به مطلوب و مقصود می رسد.

در این مورد امام صادق عليه‌السلام می فرماید:

16 - ( من تمنی شیئا و هو لله رضا لم یخرج من الدنیا حتی یعطاه ) .

یعنی: اگر كسی از خداوند متعال چیزی بخواهد كه مورد رضای حق هم باشد، تا در دنیا نرفته، آن را دریافت می كند .

این حدیث از پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نیز روایت شده است.

آن حضرت در جای دیگر می فرماید:

17 - ( اذا دعوت فظن حاجتك بالباب ) .

یعنی: هرگاه دعا كردی، گمانت این باشد كه حاجتت نزد در آماده و حاضر است .

اسرار محرومیت از اجابت دعا

حتما خواهید گفت: ما بسیاری از مردم را می بینیم كه دعا می كنند ولی اجابت نمی شود و این در ظاهر، با آیه شریفه مورد بحث ( 12 ) منافات دارد.

در پاسخ باید گفت: اجابت نشدن دعا، حتما به خاطر كوتاهی و اخلال در شرایط دعاست و آن هم دو صورت دارد:

اول اینكه: آداب آن را مراعات نكرده است؛ چون دعا دستوراتی دارد كه ان شاء الله تعالی در ابواب بعدی خواهید آمد. عثمان بن سعید می گوید: فردی به من گفت كه من به خدمت امام صادق عليه‌السلام شرفیاب شده، عرض كردم: دو آیه در قرآن كریم هست كه هنوز آن دو را درست درك نكرده ام.

فرمود: آن دو آیه كدامند؟

گفتم: یكی آیه شریفه: ادعونی استجب لكم است كه دعا می كنیم ولی اجابتی نمی بینیم.

فرمود: آیا خداوند متعال خلف وعده می كند؟

گفتم: خیر.

فرمود: پس چرا اجابت نمی شود؟

گفتم: نمی دانم.

فرمود: اما من تو را با خبر می كنم:

18 - ( من اطاع الله فیما امره ثم دعا من جهه الدعاء اجابه قلت. و ما جهه ادعاء؟ قال عليه‌السلام : تبدا فتحمد الله و تذكر نعمه عندك ثم تشكره ثم تصلی علی النبی واله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ثم تذكر ذنوبك فتقر بها ثم تستغفر الله منها فهذه جهه الدعاء ) .

یعنی: كسی كه او امر الهی را اطاعت نماید و سپس از راهش دعا كند، مستجابت می شود. گفتم: راه دعا كدام است؟

فرمود: ابتدا خداوند متعال را حمد می كنی، بعد نعمتهایش را به یاد می آوری، سپس آنها را شكر می گزاری، بعد بر پیامبر و آلش عليهم‌السلام صلوات می فرستی، آنگاه گناهان خود را یاد آور بدان اقرار می كنی، پس از آن، از گناهانت استغفار می نمائی، این طریق دعاست.

آنگاه فرمود: آیه بعدی چیست؟

گفتم: آیه: ( و ما نفقتم من شیی ء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین ) ( 13 ) .

فرمود: آیا خداوند متعال خلف وعده می كند؟

گفتم: خیر.

فرمود: پس چرا عوض نمی دهد؟

گفتم: نمی دانم.

فرمود. ( لو ان احدكم اكتسب المال من حله و انفقه فی حقه لم ینفق رجل در هما اخلف علیه ) .

یعنی: اگر كسی مالی را از راه حلال به دست بیاورد و در موردی كه سزا ور است، انفاق كند، حتما عوضش را خواهد دید، حتی اگر یك در هم ببخشد .

دوم اینكه: چیزی را طلب كرده كه به صلاح او نیست یا مفسده ای برای خودش با دیگران در بردارد؛ چون محال است كسی چیزی از خدا بخواهد و مطابق حكمت هم باشد، ولی ذات اقدس الهی آن را اجابت نكند. بنابر این، شایسته است كه دعا كننده به هنگام دعا این شرط را ( 14 ) بر زبان بیاورد و اگر این كار را نكرد، لا اقل مقصود قلبی اش این باشد كه خدایا این حاجت را اگر خیر و مصلحت باشد، عطا كن، بنابر این، اگر در واقع چنین باشد، حتما پروردگار متعال آن را اجابت می كند و اگر مصلحت در تاخیر باشد، آن را به تاخیر می اندازد؛ چون خودش می فرماید:

( و لو یعجل الله للناس الشر استعجالهم بالخیر لقضی الیهم اجلهم ) ( 15 ) .

یعنی: اگر همان مقدار كه مردم در طلب خیر عجله به خرج می دهند، خداوند سبحان نیز در شر، عجله نشان می داد، مرگ آنان فرا می رسید .

در دعای ائمه عليهم‌السلام می خوانیم:

19 - ( یا من لا تغیر حكمته الوسائل ) .

یعنی: ای كسی كه وسیله ها (مانند دعا) موجب تغییر حكمتش نمی شوند .

بنابر این، چون علم غیب بر بندگان پوشیده است، چه بسا شخصی از روی غلبه قوای شهوانی بر عقلش، چیزی را از خدا طلب كند یا خیالاتش باعث شود كه كار فاسدی را نیك ببیند و آن را درخواست كرده و حتی اصرار و پافشاری نیز بكند ( 16 ) .

در این صورت، اگر خداوند منان، پاسخ مثبت به او بدهد و خواهشش را بر آورده سازد، موجب هلاكت او خواهد شد.

این مسئله بسیار واضح و روشن است و نیازی به توضیح ندارد كه یك وقت چیزی را طلب می كنیم، اما پس از مدتی از شر آن به خدا پناه می بریم. و در مقابل، از چیزی فرار می كنیم، اما پس از گذشته مدتی، به دنبالش می گردیم. سخن علی عليه‌السلام نیز همین معنا را می رساند آنجا كه می فرماید:

20 - ( رب امر حرص الانسان علیه فلما ادركه ود ان یكن ادركه ) .

یعنی: چه بسا انسان نسبت به چیزی حریص است و آن را می طلبد و چون به آن دسترسی پیدا كرد، دوست می دارد كه ای كاش! اصلا بدان نمی رسید .

جان كلام در آیه شریفه بقره نهفته است كه ما را از دیگر سخنها بی نیاز می سازد، می فرماید:

( و عیسی ان تكرهوا شیئا و هو خیر لكم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لكم والله یعلم و انتم لا تعلمون ) ( 17 ) .

یعنی: چه بسا از چیزی بدتان می آید، در حالی كه آن چیز برایتان خیر است. و چه بسا چیزی را خوش دارید و حال آنكه برایتان شر می باشد، خدامی داند ولی شما نمی دانید .

اصل تشریع دعا و ثواب دادن بر آن از باب رحمت خدایی است كه رحمتش بر غضبش پیشی گرفته، بنابر این، نباید چنین دعایی را اجابت نماید؛ چون عرض بنده از دعا، این است كه خیری به او برسد و حالش اصلاح گردد، نه اینكه روزگارش بدتر شود.

بنابر این، اگر چیزی از طلب می كند، منظورش این نیست كه هر چه هست (چه خوب و چه بد) می خواهم، بلكه مقصودش این است كه اگر برای من نفع دارد، می خواهم، پس این شرط در خاطره او استوا است، اگر چه به زبان نیاورده باشد حتی اگر در ذهنش هم این شرط خطور نكرده باشد (اگر كسی از او سوال كند كه این مطلب برای تو فلان مفاسد و مضرات را در پی خواهد داشت، آیا باز هم آن را می خواهی؟ مسلما جوابش منفی خواهد بود).

مانند كسی كه بخواهد با زبان بیگانه، چیزی را به كسی بفهماند، اگر در ایراد سخن، كلمه یا كلماتی را اشتباها به كار ببرد، در اینجا برداشت شنونده باید آن چیزی باشد كه گوینده قصد كرده نه آن چیزی كه به زبان آورده است.

تلفظ غلط در دعا (18)

از آنچه گفته شد می توان اینگونه نتیجه گرفت كه در روایات ( 19 ) آمده است خداوند متعال دعایی را كه غلط تلفظ گردد، قبول نمی كند، این بدین معناست كه آن را به شكل درستش می پذیرد. توضیح مطلب اینكه: از امام جواد عليه‌السلام روایت شده است كه فرمود:

21 - ( ما استوی رجلان فی حسب و دین قط الا كان افضلهما عند الله عزوجل ادب هما قال: قلت: جعلت فداك قد علمت فضله عند الناس فی النادی و المجالس، فما، فضله عند الله عزوجل؟ قال عليه‌السلام : بقراءه القران كما انزل و دعا الله عزوجل من حیث لا یلحن و ذلك ان الدعاء الملحون لا یصعد الی الله عزوجل ) .

یعنی: اگر دو نفر در دیانت و مفاخر اباء و اجدادی برابر باشند، آن یك كه ادبش بیشتر است، نزد خداوند متعال برتر و با فضیلت تر است. روای گوید پرسیدم: فدایت شوم! برتری فرد مودب نزد مردم و در مجالس معلوم می باشد، اما نزد خداوند عزوجل چگونه است؟ فرمود: فضیلتش به این است كه قرآن را همانگونه كه نازل شده قرائت می كند و در دعا كردن از غلط گوئی پرهیز دارد؛ چون دعای غلط به سوی خداوند متعال بالا نمی رود، شبیه همین مضمون، سخن امام صادق عليه‌السلام است كه فرمود:

22 - ( نحن قوم فصحاء اذا رویتم عنا فاعربوها ) .

یعنی: ما قومی فصیح و خوش سخن هستیم، هرگاه از ما سخنی را نقل می كنید، درست نقل كنید .

همینجا اشكال می شود كه اگر مواد این دو حدیث همان معنای ظاهرشان باشد، ما در واقع خلاف آن را مشاهده می كنیم، چون چه بسا افرادی كه دعایشان از نظر ادبی غلط است، اما مستجاب می شود و چه بسا انسانهای پاك و اهل تقوا و پرهیزكار از گناه را می بینیم كه امید اجابت دعایشان می رود، ولی اصلا چیزی از ادبیات (فعل، فاعل، مفعول و...) نمی دانند.

علاوه بر این، اگر خداوند متعال به چنین دعائی توجه نمی كند، پس چه فایده ای دارد كه انسان را مامور به دعا كردن نموده بنابر این، باید بگوئیم تنها ادیبان زبر دست مامور به دعا هستند، حتی آنان نیز از اشتباه و غلط در امان نیستند، زیرا چه بسا هنگام دعا، غرق در ذكر و توجه به ذات اقدس الهی باشند كه در آن حالت، از توجه به قواعد ادبی غافل بمانند. ( 20 ) .

ولی ما یقین به بطلان تمامی این سخنان داریم، زیرا هم بالعیان خلاف آن را مشاهده می كنیم و هم ائمه اطهار عليه‌السلام بر صدا این پندارها فرمان داده اند.

اهل بیت عليه‌السلام در آداب و شروط دعا، امور زیادی را ذكر كرده اند كه ان شاء الله تعالی خواهد آمد. اما از رعایت نكات ادبی و دستوری، هیچ سخنی به میان نیاورده اند. بنابر این معنای آن دو حدیثی كه در این رابطه از امام جواد و امام صادق عليهما‌السلام در آداب و شروط دعا، امور زیادی را ذكر كرده اند كه ان شاء الله تعالی خواهد آمد. اما از رعایت نكات ادبی و دستوری، هیچ سخنی به میان نیاورده اند. بنابر این معنای آن دو حدیثی كه در این رابطه از امام جواد و امام صادق عليهما‌السلام نقل شد، چه می باشد؟

در حل این شبهه سخنانی گفته شده:

بعضی گفته اند: منظور، دعای انسان علیه خود است؛ چون هنگام گرفتاری و پریشانی، ناراحت شده، خودش را نفرین می كند، این دعا غلط است و خداوند متعال آن را نپذیرفته، مستجابش نمی كند، دلیل بر این مطلب، آیه شریفه یازدهم از سوره مباركه یونس است كه ذكرش گذشت، اینان آیه را اینگونه تفسیر كرده اند كه: اگر همان مقدار كه خداوند متعال در بر آوردن دعای خیر مردم عجله می كند، در بر آوردن دعاهای شر نظیر: خدا مرا از میان شما بردارد و... عجله می كرد، مرگشان بزودی فرا می رسید، ولی پروردگار منان، چنین كاری نمی كند بلكه به اینان مهلت می دهد تا توبه كنند و از كردارشان پشیمان گردند.

برخی دیگر گفته اند: منظور از دعای غلط، نفرین پدر بر فرزند است؛ چون پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از خداوند متعال خواست كه نفرین انسان در حق دوست و محبوبش را مستجاب نكند.

و عده ای نیز گفته اند: منظور دعایی است كه دارای شرایط نباشد.

اما هیچ یك از این سخنان درست نیست، زیرا ابتدای كلام امام صادق عليه‌السلام كه فرمود: ما قومی فصیح و خوش سخن هستیم اشاره به رعایت كردن قواعد ادبی است؛ چون مراعات نمودن این قواعد، از شرایط فصاحت است.

سخن حق آن است كه منظور این دو روایت یك چیز نیست، بلكه هر یك معنای خاصی دارند. اما روایت اول كه فرمود: دعای غلط به سوی خداوند متعال بالا نمی رود، یعنی ذات اقدس الهی، مطابق مقصود گوینده، پاداش عطا می نماید. برای این تفسیر دو دلیل داریم:

دلیل اول اینكه: افرادی، زیارت امام معصوم عليه‌السلام را اینگونه قرائت می كنند: اشهد انك قتلت و ظلمت و غصبت (به صورت فعل معلوم).

یعنی: نعوذ بالله شهادت می دهم كه تو كشتی و ظلم كردی و غصب نمودی!! .

و حال آنكه صحیح این است كه بگوید: اشهد انك قتلت و ظلمت و غصبت (به صورت فعل مجهول).

یعنی: شهادت می دهم كه تو كشته شدی و مظلوم بودی و حقت غصب گردید .

اگر بخواهیم همین ظاهر لفظ را نظر كنیم و به موجب آن، حكم نماییم، باید بگوئیم كه این فرد كافر شده و حال آنكه احدی این چنین حكم نمی كند. بنابر این، پاداش دعا مطابق ظاهر لفظ نمی باشد، بلكه مطابق مقصود گویند خواهد بود.

دلیل دوم اینكه: اگر كسی سخن زشتی به دیگری بگوید به طوری كه این سخن در عرف و زبان دیگران، دلالت بر نسبت ناروای جنسی كند، اما در عرف و زبان گوینده، چنین نباشد، در اینجا هیچ فقهی نمی گوید كه باید بر گوینده حد ( 21 ) جاری گردد. بنابر این، دانسته می شود كه رعایت امور ادبی، در اجابت و ثواب دادن بربر دعا شرط نیست بلكه فقط موجب فضیلت و برتری آن می شود.

پس منظور امام جواد عليه‌السلام - مدح و ستایش فردی است كه در دعا اصول ادبی را مراعات می كند. و اما فضیلت و برتری سخنی كه واضح و روشن است و به وضوح دلالت بر معنای گوینده دارد، بر سخنی كه این چنین نیست و نیاز به تاویل و توجیه دارد، بر كسی پوشیده نیست.

مضافا به اینكه: دعای موافق با قواعد ادبی، فصاحت دارد و دعا خصوصا اگر منقول از معصومین عليهم‌السلام باشد، باید فصیح ادا گردد تا دلالت بر فضایل آن بزرگواران كند.

به علاوه، اگر سخن درست ادا شود و از غلط پرهیز گردد، طبع انسان به سویش كشیده می شود و در غیر این صورت، موجب تنفر می گردد كه قضایایی هم در این رابطه شده است:

الف - عاملش (كه یكی از دانشمندان ادبیات عرب است) فردی را دید كه كلامش درست نبود و غلط حرف می زد، به او گفت: این كیست كه سخن می گوید و قلب مرا ناراحت كرده است؟!

ب - گویند فردی به دیگری گفت: آیا این لباس را می فروشی؟

گفت: لا، عافاك الله: نه، خدا تو را ببخشد .

گفت: اگر سخن گفتن را یاد بگیری بهتر است؛ چون باید می گفتی لا، و عافاك الله ( 22 ) .

ج - فردی به یكی از بزرگان كه از او سوالی كرده بود، گفت: لا، واطال الله بقاك: نه، خدا تو را باقی بدارد.

آن بزرگ گفت: جایگاهی زیباتر از اینجا برای و او ندیدم.

بنابر این، همانطور كه گفتیم، معنای حدیث اول این است كه دعای غلط به همان صورت غلطش بالا نمی رود و ملائكه به همان شكل بدان شهادت نمی دهند و به همان صورت غلط جزاء داده نمی شود، بلكه طبق مقصود و مراد گوینده به او پاداش می دهند. شاهد ما روایتی است كه شیخ كلینی رحمه‌الله در كتاب شریف كافی از امام صادق عليه‌السلام بیان كرده كه رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

23 - ( ان الرجل الا عجمی من امتی لیقرا القران بعجمیته فترفعه الملائكه علی عربیته ) .

یعنی: فردی غیر عرب از امت من اگر با همان زبان خودش قرآن بخواند، ملائكه آن را به صورت عربی صحیح، بالا می برند .

گذشته از اینها، در ادعیه معصومین عليهم‌السلام الفاظی نظیر: اسمها، قسمها، حاجتها و... وجود دارد كه ممكن است معانی آنها را ندانیم با این وصف آنها را بر زبان جاری می كنیم و حال آنكه كسی نگفته چنین دعائی مردود است. و چه بسا یك فرد عامی و بی سواد، معنای كلمه ای را از یك ادیبی كه تنها به تركیبات الفاظ توجه دارد بهتر بفهمد، پس راهی باقی نمی ماند جز اینكه بگوییم: ذات اقدس الهی مطابق قصد دعا كننده جزا می دهد. دلیل ما احادیثی است كه از رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم صادر شده كه فرمود:

24 - ( الا عمال بالنیات ) .

یعنی: كارها وابسته به نیتهاست .

25 - ( نیه المومن خیر من عمله ) .

یعنی: قصد و نیت مؤمن از كارش بهتر است.

این بهترین حدیث برای اثبات ماست كه ذات اقدس، الهی مطابق قصد دعا كننده پاداش عطا می كند، چون اگر بخواهد مطابق كارش جزا بدهد، موجب بدبختی بنده خواهد شد (چون دعایی كرده كه به معنای ظاهر، به ضرر اوست).

26 - ( ان سین بلال عند الله شین ) .

یعنی: هرگاه بلال به جای حرف شین، حرف سین تلفظ كند، خداوند متعال آن را به جای حرف شین می پذیرد ( 23 ) .

فردی نزد علی عليه‌السلام آمد و عرض كرد: یا امیر المومنین عليه‌السلام : فردی با بلال مشغول گفتگوست اما چون بلال قدرت تلفظ صحیح كلمات را ندارد، به همین خاطر بر وی می خندد، حضرت فرمود:

27 - ( یا عبد الله! انما یراد اعراب الكلام و تقویمه لتقویم الاعمال و تهذیبها ما ینفع فلانا اعرابه وتقویمه لكلامه اذا كانت افعاله ملحونه اقبح لحن و ماذا یضر بلالا لحنه فی كلامه اذا كانت افعاله مقومه احسن تقویم و مهذبه احسن تهذیب ) .

یعنی: ای بنده خدا! منظور از درست ادا كردن كلام و سخن این است كه كارها و اعمال انسان درست و پاك گردد، بنابر این آن كس كه كردارش بد است، كلام خوب چه نفعی برایش خواهد داشت و بلال كه افعالش نیك و زیباست، لكنت زبان چه ضرری به حالش دارد؟ .

از این حدیث شریف گرفته می شود كه: همچنانكه سخنممكن است غلط باشد، اعمال نیز احتمال خرابی دارد و خرابی اعمال مضر است نه غلط بودن لفظ و كلام ( 24 ) .

تا اینجا مربوط به روایت اول از امام جواد عليه‌السلام بود.

اما روایت دوم كه از امام صادق عليه‌السلام است. این خبر مربوط به احكام است همچنانكه پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

28- ( رحم الله من سمع مقالتی فوعادها و اداها كما سمعها فرب حامل علم لیس بفقیه ) .

یعنی: رحمت كند خداوند كسی را كه سخن مرا بشنود، آن را فرا بگیرد، سپس همانگونه كه شنیده نقلش كند، چه بسا كسی علمی را حمل كند ولی آن را نفهمد .

چون با تغییر لفظ روایات، احكام الهی نیز تغییر خواهد كرد، به عنوان مثال: از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سوال شد كه ما شتر و گاو و گوسفند را ذبح می كنیم و بعد معلوم می شود كه فرزندی در شكم این حیوان بوده، آیا این فرزند را این می توانیم بخوریم؟ فرمود:

29- ( كلوه شئتم فان ذكاه الجنین ذكاه امه ) .

یعنی: (بعضی ذكات دوم را با ضمه خوانده اند و بعضی دیگر با فتحه ( 25 ) »، در صورت اول با ضمه معنا چنین می شود: اگر خواستید، بخورید؛ چون تذكیه مادر تذكیه خود جنین هم هست و او را نیز پاك می كند .

اما در صورت دوم (با فتحه) معنا چنین خواهد شد: اگر خواستید، بخورید، چون تذكیه جنین مانند تذكیه مادر است .

یعنی همچنانكه ما در با ذبح، پاك و حلال می شود، فرزند نیز باید ذبح شود تا پاك و حلال گردد، پس اگر جنین بعد از ذبح مادر و قبل از ذبح خودش، جان داده باشد، طبق قرائت اول پاك و حلال است، ولی طبق قرائت دوم خیر.

فواعد دعا

گفته شد كه خداوند حكیم بر خلاف مقتضای حكمت، عمل نمی كند و وسایلی نظیر دعا نیز نمی توانند حكمتش را تغییر بدهند، با این دو مقدمه، ممكن است كسی گمان كند كه آنچه بنده از خدا طلب می كند از دو حال خارج نیست:

- یا مصلحتی ندارد كه خداوند آن را انجام نخواهد داد.

- یا مصلحت دارد كه حتما انجام خواهد داد اگر چه بنده آن را تقاضا نكند.

پس دعا در این میان چه نقشی دارد؟

در پاسخ باید گفت كه تاثیر دعا بسیار است: منجمله:

الف - ممكن است آنچه مصلحت گردیده و ذات اقدس الهی آن را انجام خواهد داد، بعد از دعا مصلحت شده باشد، یعنی اگر بنده آن را طلب كند، فعلش مصلحت خواهد داشت در غیر این صورت خیر، پس تا نخواهی انجام نخواهد شد. به همین معنا اشاره دارد سخن امام صادق عليه‌السلام به میسر بن عبد العزیز .

30 - ( یا میسر، ادع الله و لا تقل ان الامر قد فرغ منه ان عند الله منزله لا تنال الا بالمساله و لو ان عبدا سد فاه و لم یسال لم یعط شیئا فاسال تعط. یا میسر انه لیس یقرع باب الا یوشك ان یفتح لصاحبه ) .

یعنی: ای میسر! خدا را بخوان و نگو فرمان حق صادر شده (و طلب، فایده ای ندارد)؛ چون نزد خداوند متعال، درجه و منزلتی هست كه انسان بدون درخواست، به آن نمی رسد. اگر بنده دهانش را ببندد و از او چیزی نخواهد، هیچ به او داده نخواهد شد، پس از خدا بخواه تا به تو بدهد. ای میسر! هیچ در كوبیده شده ای نیست مگر آنكه بزودی باز خواهد شد .

عمرو بن جمیع نیز از آن حضرت روایت كرده كه فرمود:

31 - ( من لم یسال الله من فضله افتقر ) .

یعنی: كسی كه از فضل و عنایت ویژه حق، درخواست نكند فقیر می ماند .

و از علی عليه‌السلام روایت شده است كه فرمود:

32- ( ما كان الله لیفتح باب الدعاء و یغلق عنه باب الاجابه ) .

یعنی: مبادا بپنداری كه خداوند متعال، در دعا را گشوده ولی در اجابت را بسته است .

و نیز فرمود:

33 - ( من اعطی الدعاء لم یحرم الا جابه ) .

یعنی: اگر خداوند سبحان به كسی توفیق دعا بدهد، او را از اجابت محروم نخواهد ساخت .

ب - دعا خودش ذاتا عبادت است و مطلوب حق می باشد كه بندگان از این طریق، خشوع و فقر خود را ابراز می دارند چنانچه فرمود:

( و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون ) ( 26 ) .

یعنی: جنها و انسانها را خلق نكردم مگر اینكه بنده من باشند (یعنی كمال این دو موجود در این است كه بندگان مرا بكنند).

عبادت در لغت به معنای ذلت است و در اصطلاح، بهترین و زیباترین مظهر تذلل و خشوع در برابر معبود می باشد. پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

( الدعاء مخ العباده ) ( 27 ) .

یعنی: دعا جان و مغز عبادت است .

از جمله مواعظه خداوند متعال به حضرت عیسی عليه‌السلام این است كه فرمود:

( یا عیسی، اذل لی قلبك و اكثر ذكری فی الخلوات و اعلم ان سروری ان تبصبص ) ( 28 ) ( الی و كن فی ذلك حیا ولا تكن میتا ) ( 29 ) .

یعنی: ای عیسی قلبت را در برابر من خوار و ذلیل كن و مرا در خلوتها زیاد به یاد بیاور و بدان كه خوشحالی من در این است كه با بیم و امید به سوی من بیایی اما مبادا با قلبی مرده چنین كنی، بلكه باید قلبت زنده و با نشاط باشد .

ج - روایت شده كه:

34 - ( دعاء المومن یضاف الی عمله و یثاب علیه فی الاخره كما یثاب علی عمله ) .

یعنی: دعای مومن موجب اضافه شدن اعمال نیك و پاداش بردن در قیامت می شود، همچنانكه به سایر كارهای حسنه اش ثواب و پاداش می دهند .

د - می دانیم كه اگر دعا مطابق مصلحت باشد و مصلحت هم در تعجیل، حتما تعجیل خواهد شد، و اگر مصلحت در تاخیر باشد، اجابت، تاخیر می شود.

در این صورت، فایده دعا این است كه هم حاجتش انجام می پذیرد و هم برای صبرش، ثواب می برد. اما اگر اصلا مصلحت نداشته باشد، بلكه دارای مفسده باشد، در این حال، خود دعا كردنش ثواب دارد و حتی ممكن است موجب دفع ناگواریها از او بشود. دلیل ما روایت ابو سعید خدری از پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است كه فرمود:

35 - ( ما من مومن دعا الله سبحانه و تعالی دعوه لیس فیها قطیعه رحم ولا اثم الا اعطاه الله بها احدی خصال ثلاث: اما ان یعجل دعوته، و اما ان یوخر له، و اما ان یدفع عنه من السوء. مثلها، قالوا: یا رسول، الله اذن نكثر، قال: الله اكثر. و فی روایه انس بن مالك: اكثر و اطنب ثلاث مرات - ) .

یعنی: اگر مومنی خدا سبحان را بخواند و از او اختلاف خانوادگی یا كار گناه را طلب نكند، خداوند متعال یكی از سه خصلت زیر را به او عطا خواهد فرمود:

- یا در بر آوردن دعایش تعجیل می كند.

- یا بر آوردن را به تاخیر می اندازد.

- و یا یك بدی به میزان آنچه طلب كرده را از او دفع می نماید.

اصحاب گفتند: یا رسول الله پس دعایمان را زیاد كنیم.

فرمود: خدا بیشتر اجابت می كند و در روایت انس ابن مالك آمده كه حضرت سه مرتبه فرمود: خدا بیشتر اجابت می كند .

و نیز از امیر المؤمنین عليه‌السلام نقل است كه فرمود:

36 - ( ربما اخرت عن العبد اجابه الدعاء لیكون اعظم لاجر السائل و اجزل لعطاء الامل ) .

یعنی: گاهی اوقات خداوند متعال اجابت دعا را به تاخیر می اندازد تا هم اجر عظیمتری بدهد و هم عطای بیشتری ببخشد .

ه - گاهی اوقات، تاخیر اجابت به خاطر مقام و منزلت رفیع بنده نزد خداوند متعال است، چون شنیدن صدای بنده اش را دوست دارد. در این رابطه جابر بن عبد الله انصاری از پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت كرده كه فرمود:

37 - ( ان العبد لیدعو الله و هو یحبه فیقول لجبرئیل اقض لعبدی هذا حاجته و آخرها فانی احب ان لا ازال اسمع صوته و ان العبد لیدعو الله عزوجل و هر یبعضه فیقول: یا جبرئیل، اقض لعبدی هذا حاجته و عجلها فانی اكره ان اسمع صوته ) .

یعنی: اگر بنده ای كه محبوب خداست دعا كند، ذات اقدس اله به جبرئیل می گوید حاجت بنده ام را بدهید ولی آن را به تاخیر بیندازند، چون من دوست دارم همیشه صدایش را بشنوم. و اگر بنده مغضوب حق دعا كند خداوند متعال به جبرئیل می گوید: ای جبرئیل! حاجت این بنده ام را بده و در دانش عجله كن، چون من خوش ندارم صدایش را بشنوم .

تنبیه

باید آگاه باشی كه اگر دعایی كردی و درخواستی نمودی، ممكن است آثار اجابت را ببینی و ممكن است آن را نبینی. اگر آثار اجابت را دیدی، دست نگهدار و به خود مغرور مشو، مبادا گمان كنی كه این اجابت به سبب پاكی و صالح بودن تو است، بلكه چه بسا به خاطر این باشد كه تو از كسانی هستی كه خداوند سبحان او را خوش ندارد و از صدایش بدش می آید و روا كردن حاجت تو به خاطر این باشد كه حجت را بر تو تمام كرده باشد و روز قیامت به تو بگوید:

آیا تو جزء افرادی نبودی كه استحقاق رویگردانی مرا داشتند ولی با این وصف دعایت را اجابت كردم؟

بلكه وظیفه ات این است كه در برابر نعمت و لطف الهی، اولا شكر آن را به جای آوری، و ثانیا بر كارهای نیكت بیفزایی و از او بخواهی كه این تعجیل در اجابت را دری از درهای لطف و رحمتش قرار بدهد و تو را در شكر گزاری نعمتی كه اهلیت آن را نداشتی، كمك فرماید و آن را موجب استدراج قرار ندهد ( 30 ) .

بنابر این، دو كار باید انجام بدهی: یكی اینكه حمد كنی؛ چون ممكن است این اجابت، از باب انعام الهی بوده. و دیگر اینكه استغفار نمایی؛ چون ممكن است از باب استدراج و بغض الهی باشد.

و اگر آثار اجابت را ندیدی، مبادا نا امید گردی، بلكه باید امیدت به كرم حق، بیشتر شود؛ چون ممكن است این عدم اجابت، به خاطر این باشد كه او دوست دارد صدایت را بشنود، پس در اینجا وظیفه ات اصرار در دعا و تكرار آن است به چند دلیل:

اول اینكه: با اصرار كردن، مشمول دعای معصوم عليه‌السلام گردی كه فرمود:

38 - ( رحم الله عبدا طلب من الله شیئا فالح علی ) .

یعنی: خدا رحمت كند بنده ای را كه از خدا چیزی بخواهد و بر آن اصرار بنماید! .

دوم اینكه: جزء محبوبین و دوستان خدا گردی؛ چون خودش به تو خبر داده كه صدایت را دوست دارد، پس مبادا این صدا را قطع كنی.

سوم اینكه: ممكن است با تكرار دعا در بر آورده شدن حاجتت تعجیل گردد، همچنانكه در روایت آمده است. اما به هر حال باید خوف از ذات اقدس اله را ملاك قرار داده با خودت بگویی:

شاید عدم اجابت، به خاطر این باشد كه دعایم از ذات اقدس الهی، محجوب و در پس پرده است و ملائكه حق، به خاطر گناهان بسیارم و یا به خاطر حقوق مردم كه بر عهده دارم، اعمالم را بالا نمی برند.

شاید به خاطر غفلت و قساوت قلبم باشد.

شاید به خاطر این باشد كه به خداوند سبحان، حسن ظن ندارم (خواهد آمد كه تمامی این امور موجب پرده افكنی بر دعا می شوند).

و شاید به خاطر این باشد كه من شایستگی این مقام را ندارم، چون اگر داشتم پروردگار منان بدون اینكه از او درخواست كرده باشم، آن را عطا می فرمود و...

اگر زبان حالت اینگونه بود، بدانكه به مقام خوف رسیدی و فهمیدی؟ تقصیر از جانب تو است و تو بنده كوچكی هستی كه عیبهایش او را از مولایش دور ساخته و گناهانش او را از محبوبش طرد نموده است. اعمال زشتش او را زمینگیر كرده و آرزوهایش او را زندانی نموده است. شهواتش موجب محروم گشتن از رحمت حق شده و بار گناهان، او را سنگین كرده از حركت در میدان سالكین و عروج و صعود به درجات فائزین باز داشته است.

اما باید آگاهی باشی كه اگر به همین حالت حقارت و دوری از مولایت و عقب ماندن از راهروان طریق، بر جای خودت بنشینی و چیزی نگویی، حركتی نكنی و در نتیجه از هدایت دور بمانی، در این صورت، شیطان بر تو طمع كرده، فرصت می یابد تا تو را در دام خودش بیفكند و چنگالهایش را در تو فرو ببرد كه در نتیجه راه فراری برایت باقی نخواهد ماند و به شقاوت و عذاب ابدی گرفتار می گردی، بلكه قبل از گرفتار شدن در دام آن پلید، باید فریاد بكشی، یاری بخواهی و در رحمت او را بكوبی تا ان شاء الله تعالی حجاب برداشته شود. و به زبان خجالت و شرمساری با خدایت مناجات كن و بگو:

خدای من! آقای من! اگر طلب و حاجت من مطابق مصلحت دین و دنیای من نیست بلكه مصلحت در خلاف آن است، پس مرا راضی كن به قضای خودت، و آنچه را كه برایم تقدیر فرمودی، مبارك قرار بده تا من به حالتی برسم كه نه تعجیل آنچه كه تو تاخیرش فرمودی، محبوب من باشد و نه تاخیر آنچه تو آن را تعجیل نمودی. نفس مرا در برابر آنچه كه از جانب تو به من می رسد، راضی و مطمئن قرار ده، بلكه آن را نزد من محبوب تر از چیزهای دیگر گردان.

و اگر عدم اجابت و روی گردانی تو به خاطر كثرت گناهان و خطاهای من است، پس بار الها! (من كه دعایم به سبب گناهان بسیار - مستجاب نمی شود ولی) به سوی پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهل بیت طبین و طاهرینش عليهم‌السلام دست توسل دراز می كنم و آنها را وسیله قرار می دهم.

خدایا! تو از من بی نیازی و من به تو محتاج.

خدایا! من بنده توام و بنده باید از آقای خودش حاجت بطلبد، حال كه مرا نمی پذیری به سوی چه كسی روی كنم و از خانه تو به كجا پناه ببرم.

خدایا! اگر فضلت را از من باز داری، چیزی بر تو اضافه نمی شود و عطا كردن هم نزد تو كار دشواری نیست، در حالی كه تو كریم ترین كریمانی و رحیم ترین رحیمان.

در اینجا مناسب است مناجات امام زین العابدین و سید الساجدین - علیه افضل صلوات المصلین - را متذكر شوی و در مضمونش تفكر كنی كه چگونه موجب تقویت امید در انسان می شود:

39 - ( الهی و عزتك و جلالك لو قرنتنی فی الاصفاد و منعتنی سیبك من بین الاشهاد و دللت علی فضائحی عیون العباد و امرت بی الی النار و حلت بینی و بین الا برار ما قطعت رجائی منك ولا صرفت تا میلی للعفو عنك و لا خرج حبك عن قلبی انا لا انسی ایادیك عندی و سترك علی فی دار الدنیا و حسن صنیعك الی ) .

یعنی: معبود من! به عزت و جلالت قسم! كه اگر گردنم را با زنجیر ببندی و تنها مرا از بخششت محروم سازی و رسوائیهایم را بر چشم همگان آشكار نمایی و فرمان به در آتش افتاد نم بدهی و بین من و نیكان، جدایی بیفكنی، هرگز امیدم را از تو قطع نخواهم كرد. آرزوی عفو و بخشش تو را از دلم بر نخواهم گرداند و بالاخره محبت تو از دلم خارج نخواهد شد. من هرگز نیكیها و عیب پوشیها و خوشرفتاریهای تو در دنیا را فراموش نمی كنم .

با این سخنان و امثال آن، امیدات را زیاد كن تا مبادا خوف و ترس تو بر آن غلبه كند موجب نا امیدی تو گردد؛ چون:

( ولا یفنط من رحمه ربه الا الضالون ) ( 31 ) .

یعنی: تنها گمراهانند كه از رحمت پروردگارشان مایوس می شوند .

از آن طرف، مبادا رجاء و امیدت زیاد شود و موجب غرور و حماقتت گردد كه رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

40 - ( الكیس دان نفسه و عمل لما بعد الموت و الا حمق و العاجز من اتبع نفسه هواه و تمنی علی الله المغفره ) .

یعنی: فرد هوشیار كسی است كه (هواهای) نفس خود را خوار و كوچك می نماید و برای سرای پس از مرگ، كار می كند، اما فردا حمق و عاجز آن است كه از هواهای نفس پیروی كرده با این حال از خدا آرزوی آمرزش دارد .

از معصومین عليهم‌السلام رسیده است كه:

41 - ( انما المومن كالطائر وله جناحان الرجاء و الخوف ) .

یعنی: مؤمن مانند پرنده دو بال دارد یكی امید و دیگری ترس است .

و لقمان حكیم به فرزندش نامان چنین گفت:

یا بنی، لو شق جوف لوجد علی قلبه سطر ان من نور لو وزنا لم یرجع احدهما علی الاخر مثقال جبه من خردل احد هما الرجاء و الاخر الخوف .

یعنی: ای پسركم! اگر سینه مؤمن را بشكافی، بر صفحه قلبش دو رشته نورانی خواهی دید كه اگر كشیده شوند هیچیك بر دیگری حتی به اندازه ذره مثقالی برتری نخواهد داشت، آن دو نور، یكی از امید و دیگری ترس است .

نا گفته نماند كه از ائمه اطهار عليهم‌السلام رسیده است كه در حالت مرض، خصوصا مرض مرگ، سزاوار است رجاء بیشتر از خوف باشد.

در این مقام، مناسب است مناجاتی كه جهت دفع فقر و شداید گفته شده، ذكر گردد:

1 - ( یا من یری ما فی الضمیر و یسمع انت المعد لكل ما یتوقع )

2 - ( یا من یرجی للشدائد كلها یا من الیه المشتكی و المفزع )

3 - ( یا من خزائن ملكه فی قول كن امنن فان الخیر عندك اجمع )

4 - ( مالی سوی فقری الیك وسیله بالافتقار الیك فقری ادفع )

5 - ( مالی سوی قرعی لبابك حیله ولئن رددت فای باب اقرع )

6 - ( و من الذی ادعو و اهتف باسمه ان كان فضلك عن فقیرك یمنع )

7 - ( خاشا لمجدك ان تقنط عاصیا و الفضل اجزل و المواهب اوسع )

یعنی:

1 -ای كسی كه می بینی و می شنوی! آنچه ما، در اندرونمان پنهان داریم، تویی زمینه ساز آنچه ما انتظار و وقعش را می كشیم!.

2 - ای كسی كه در شداید و سختیها، امید مایی! ای كسی كه شكایت و و زاری ستمدیدگان به سوی اوست.

3 - ای كسی كه تمامی خزائن عالم هستی، تحت فرمان اوست! بر ما منت بگذار كه تمامی خیرها نزد توست.

4 - من وسیله ای بجز فقر و نداری، ندارم، این فقر را با اظهار آن نزد تو، می خواهم دفع نمایم.

5 - چاره ای جز كوبیدن در رحمت برای من نمانده، اگر مرا برانی، كدام در را بكوبم.