آيين بندگى و نيايش

آيين بندگى و نيايش0%

آيين بندگى و نيايش نویسنده:
مترجم: حسین غفاری ساروی
گروه: کتابخانه فلسفه و عرفان

آيين بندگى و نيايش

نویسنده: شیخ احمد بن فهد حلی
مترجم: حسین غفاری ساروی
گروه:

مشاهدات: 45993
دانلود: 8222

توضیحات:

آيين بندگى و نيايش
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 30 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 45993 / دانلود: 8222
اندازه اندازه اندازه
آيين بندگى و نيايش

آيين بندگى و نيايش

نویسنده:
فارسی

باب پنجم: ذكر

ذكر

چون هدف از نوشتن این كتاب، تنبیه بر فضیلت دعا و اشاره به وظایف دعا كننده بود كه بر این اساس، مطالب به حد كفایت بیان شد، لذا مناسب دیدیم بعد از آن، اشاره ای هم به مسئله ذكر داشته باشیم كه خود در فضیلت، هم مرتبه دعاست و تشویقاتی همانند تشویق به دعا بدان رسیده است. و نیز ذكر فواید دعا را هم در بردارد، خواسته های انسان را بر آورده می كند و بلاها را از او دور می نماید.

تشویق به ذكر

همچنانكه عقل و نقل هر دو ما را به لزوم دعا راهنمایی می كردند، نسبت به ذكر نیز این حكم را دارند. گذشت كه دعا موجب از بین رفتن بلاهای موجود و دفع بدیهای موعود است. به واسطه دعاست كه منفعت برای انسان به دست می آید و از همین طریق، دوام می یابد، ذكر هم همین فواید را در بردارد، پس هم عقل و هم نقل ما را بدان تشویق می نمایند:

اما عقل

هر انسانی كه به او نعمتی رسیده، عقلش حكم به لزوم شكر گزاری می نماید و شكر هم خود قسمی از اقسام ذكر است. علاوه بر این، ذكر موجب دفع ضرر را احتمالی است و عقلا ضروری است كه دفع احتمالی در صورت وجود قدرت، واجب است. دفع ضرر به واسطه ذكر را از روایات زیر می توان به دست آورد:

حسین بن زید از امام صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

621 - قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : ما من قوم اجتمعوا فی مجلس فلم یذكروا الله ولم یصلوا علی نبیهم الا كان ذلك المجلس حسره و وبالا علیهم یوم القیامه.

یعنی: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هیچ قومی در مجلسی گرد هم جمع نشدند در حالی كه نه خدا را یاد كنند و نه پیامبرشان درود بفرستند مگر آنكه در روز قیامت، آن مجلس موجب حسرت و وبالشان خواهد گردید .

از امام صادق عليه‌السلام روایت است كه فرمود:

( ما اجتمع قوم فی مجلس لم یذكروا الله ولم یذكرونا الا كان ذلك المجلس حسره علیهم یوم القیامه ) ( 224 ) .

یعنی: هیچ قومی در مجلسی گرد هم جمع نشدند كه نه خداوند یاد شود و نه ما (اهل بیت) مگر آنكه روز قیامت، آن مجلس، موجب حسرتشان می گردد .

و فرمود:

622 - ( یموت المومن بكل میته الا الصاعقه لا تاخذه و هو یذكر الله ) .

یعنی: مومن به هر شكلی ممكن است بمیرد مگر صاعقه ( 225 ) ، كه اگر در حال ذكر خدا باشد، او را نمی گیرد .

اما نقل

از آیات قرآن:

- ( قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون ) ( 226 ) .

یعنی: بگو خدا، سپس آنان را در گفتگوهای لجاجت آمیزشان رها كن تا بازی كنند .

( و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفه ) ( 227 ) .

یعنی: پروردگارت را در دل خود، به تضرع و ترس یاد كن .

( فاذكرونی اذكر كم ) ( 228 ) .

یعنی: مرا یاد كنید تا شما را یاد كنم .

( یا ایها الذین امنوا اذكروا الله ذكرا و سجوه بكره و اصیلا ) ( 229 ) .

یعنی: ای كسانی كه ایمان آورده اید! خدا را فراوان یاد كنید و هر بامداد و شبانگاه، تسبیحش نمایید .

از سنت

روایات زیادی در این باب هست كه به خاطر طولانی نشدن مبحث، به ذكر تعدادی از آنها كفایت می كنیم:

اول - محمد بن ابی عمیر از هشام بن سالم از امام صادق عليه‌السلام روایت كرده كه فرمود:

623 - ( ان الله تعالی یقول: من شغل بذكری عن مسالتی اعطیته افضل ما اعطی من سالنی ) .

یعنی: خداوند متعال می فرماید: اگر كسی به جای درخواست از من، به ذكرم مشغول شود، به او بهترین چیزی كه به انسان درخواست كننده می دهم، خواهم داد .

بدانكه این خبر، به تنهایی برای رساندن مقصود ما كافی است، چون بر فضیلت ذكر بر دعا دلالت دارد، پس هر فایده ای در دعا باشد در ذكر نیز وجود دارد.

دوم - هارون بن خارجه از امام صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

624 - ( ان العبد لیكون له الحاجه الی الله عزوجل فیبدا بالثناء والصلاه علی محمد وال محمد حتی ینسی حاجته فیقضیها الله من غیر ان یساله ) .

یعنی: گاهی اوقات بنده ای جهت طلب به درگاه خداوند عزیز و جلیل می رود و شروع به ثنای الهی و صلوات بر محمد و آل، محمد می كند تا جایی كه اصل حاجت خود را فراموش می نماید، در اینجا خداوند سبحان حاجتش را روا می نماید بدون اینكه او چیزی خواسته باشد .

سوم - از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت شده است كه فرمود:

625 - ( من شغلته عباده الله عن مسالته اعطاه الله افضل ما یعطی السائلین ) .

یعنی: كسی كه عبادت خداوند متعال او را تقاضای از آن ذات مقدس باز دارد، خداوند سبحان، بهترین چیزی كه به درخواست كنندگان می دهد به او خواهد داد .

چهارم - از امام صادق عليه‌السلام روایت شده است كه فرمود:

624 - ( قال الله تعالی: من ذكرنی فی ملا الناس، ذكرته فی ملا من الملائكه ) .

یعنی: خداوند متعال می فرماید: اگر كسی مرا در میان جمع انسانها یاد آوری كند، من در میان جمع ملائكه او را یاد آوری می نمایم .

پنجم - ابن القداح از آن حضرت روایت كرده است كه فرمود:

627 - ( ما من شی ء الا وله حد ینتهی الیه الا الذكر، فلیس له حد ینتهی الیه، فرض الله افرائض فمن اداهن فهو حدهن، و شهر رمضان فمن صامه فهو حده، و الحج فمن حج فهو حده الا الذكر فان الله لم یرض فیه بالقلیل ولم یجعل له حدا ینتهی الیه ) .

یعنی: هر چیزی حدی دارد كه بدان منتهی می گردد مگر ذكر كه برایش حد و انتهایی نیست، خداوند متعال نمازهای واجب را قرار داد كه هر كس آنها را ادا كرد، همان حدش خواهد بود. اگر كسی ماه مبارك رمضان را روزه گرفت، حدش را ادا كرده است اگر كسی حج را انجام داده، حدش را ادا نموده است، اما ذكر اینگونه نیست، خداوند سبحان در مورد ذكر، به كم راضی نشد و برای آن حد و انتهایی قرار نداده است.

آنگاه حضرت این آیه را تلاوت فرمود:

( یا ایها الذین امنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكره و اصیلا ، فلم یجعل الله له حدا ینتهی الیه ) . (230)

یعنی: ای كسانی كه ایمان آورده اید! خداوند را فراوان یاد كنید و هر بامداد و شامگاه تسبیحش نمایید.

بنابر این، خداوند متعال برای ذكر حد و انتهایی قرار نداده است سپس فرمود:

( و كان ای كثیر الذكر، لقد كنت امشی معه و انه لیذكر الله، و اكل معه الطعام و انه لیذكر الله، ولو كان یحدث القوم ما یشغله ذلك عن ذكر الله، و كنت اری لسانه لاصقا بحنكه یقول: لا اله الا الله، و كان یجمعنا فیامرنا بالذكر حتی تطلع الشمس، و كان یامر بالقراءه من كان یقرا منا و من كان لا یقرا منا امره بالذكر ) .

یعنی: پدر من كثیر الذكر بود، با او راه كه می رفتم، ذكر خدا می كرد. با او غذا هم می خوردم، ذكر خدا را داشت. و اگر با مردم هم سخن می گفت: از ذكر خدا غافل نمی ماند. خودم دیدم كه زبان مبارك حضرت به كامش چسبیده لا اله الا الله می گوید. ما را جمع می كرد و دستور می داد تا طلوع آفتاب، ذكر داشته باشیم. به هر یك از ما كه توانایی قرائت قرآن را داشت، دستور می داد كه قرآن تلاوت كند و هر كس كه این توانایی را نداشت، دستور می داد كه ذكر بگوید .

( والبیت الذی یقرا فی القران و یذكر الله فیه تكثر بركته، و تحضره الملائكه، و تهجره الشیاطین، و یضی ء لاهل السماء كما تضی ء الكواكب لا هل الارض ) .

یعنی: خانه ای كه در آن قرآن قرائت می شود و خدا یاد می گردد، بركتش زیاد است، ملائكه در آنجا حاضر می شوند و شیاطین آنجا را ترك می نمایند، چنین خانه ای برای اهل آسمان، نور می دهد، همچنانكه ستارگان، برای اهل زمین نور می رسانند .

( والبیت الذی لا یقرا فی القران ولا یذكر الله فیه تقل بركته و تهجزه الملائكه و تحضره الشیاطین ) .

یعنی: و خانه ای كه در آن قرآن قرائت نمی گردد و خدا یاد نمی شود، بركتش كم است، ملائكه آنجا را ترك كرده، شیاطین حاضر می گردند .

و فرمود:

628 - ( جاء رجل الی النبی صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فقال: من خیر اهل المسجد؟ فقال: اكثرهم ذكرا ) .

یعنی: مردی نزد پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمد و گفت: در بین اهل مسجد، چه كسی بهتر است؟ فرمود: كسی كه بیشتر ذكر دارد.

ششم - ابو بصیر از امام صادق عليه‌السلام رواست كرده است كه فرمود:

629 - ( شیعتنا الذین اذا خلوا ذكروا الله كثیرا ) .

یعنی: شیعیان ما كسانی هستند كه وقتی خلوت كردند، خدا را بسیار ذكر می كنند .

هفتم - از همان حضرت روایت شده است كه فرمود:

630 - ( قال الله تعالی لموسی: اكثر ذكری باللیل و النهار و كن عند ذكری خاشعا ) .

یعنی: خداوند متعال به موسی عليه‌السلام فرمود: در شبانه روز مرا یاد ذكر كن و هنگام ذكر من خاشع باش .

هشتم - و نیز از آن حضرت است كه:

631 - ( قال الله تعالی: یا ابن ادم، اذكرنی فی ملا اذكرك فی ملا خیر من ملاك ) .

یعنی: خداوند متعال می فرماید: ای فرزند آدم! مرا در میان جمعیتی ذكر كن تا من تو را در میان جمعیتی بهتر از آنان ذكر نمایم .

نهم - از پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رواست شده است كه فرمود:

632 - ( اربع لا یصیبهن الا مومن: الصمت و هو اول العباده، و التواضع لله سبحانه و تعالی، و ذكر الله علی كل حال، و قله الشی ء ) .

یعنی: چهار چیز است كه جز مومن كسی بدان نمی رسد: سكوت كه اول عبادت است، تواضع برای خداوند سبحان، ذكر خدا در هر حالتی، و كم چیز بودن (یعنی كم مال بودن).

دهم - از حضرت صادق عليه‌السلام روایت شده است كه فرمود:

633 - ( یموت المومن بكل میته: یموت غرقا، و یموت بالهدم، و یبتلی بالسبع، و یموت بالصاعقه، ولا یصیب ذاكر الله ) .

یعنی: مومن با هر نوع مرگی از دنیا می رود: با غرق شدن، می میرد، با پرت شدن، می میرد، گرفتار درندگان می شود، با صاعقه می میرد، اما چنین چیزی به ذاكر خدا نمی رسد .

در روایتی آمده است كه:

( ولا یصیبه و هو یذكر الله ) .

یعنی: چنین چیزی به مومنی كه ذكر خدا را دارد، نمی رسد .

یازدهم - در حدیث قدسی آمده است:

634 - ( ایما عبد اطلعت علی قلبه فرایت الغالب علیه التمسك بذكری تولیت سیاسته و كنت جلیسه و محادثه و انیسه ) .

یعنی: هر گاه در قلب بنده ای بیابم كه غالبا به یاد من است، تدبیر كارهایش را بر عهده می گیرم، خود همنشینش می گردم و با او گفتگو كرده، انیسش می شوم .

دوازدهم - از پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت شده است كه فرمود:

635 - ( قال الله سبحانه: اذا علمت ان الغالب علی عبدی الاشتغال بی نقلت شهوته فی مسالتی و مناجاتی، فاذا كان عبدی كذلك فاراد ان یسهو، حلت بینه و بین ان یسهو اولئك اولیائی حقا، اولئك الابطال حقا، اولئك الذین ان اردت ان اهلك الارض عقوبه زویتها عنهم من اجل اولئك الابطال ) .

یعنی: خداوند سبحان فرمود: هرگاه بدنم كه بنده ام غالبا به من مشغول است، او را متمایل به درخواست و مناجات با خود می نمایم، وقتی بنده این چنین شد، اگر بخواهد خطایی مرتكب شود، مانعش می شوم، آنان بحق، دوستان من هستند، آنان دلیران واقعی هستند، آنان كسانی هستند كه هرگاه بخواهیم زمین را هلاك نمایم و عقاب كنم، به خاطر آن دلیران، هلاك و عقوبت را می دارم .

سیزدهم - از همان حضرت است كه فرمود:

636 - ( مكتوب فی التوراه التی لم تغیر ان موسی سال ربه فقال: یا رب، اقریب انت منی فاناجیك ام بعید فانا دیك؟ فاوحی الیه یا موسی، انا جلیس من ذكرنی، فقال موسی: فمن فی سترك یوم لا ستر الا سترك؟ فقال: الذین یذكرونی فاذكرهم، و یتحابون فی فاحبهم، فاولئك الذین اذا اردت ان اصیب اهل الارض بسوء ذكرتهم فدفعت عنهم بهم ) .

یعنی: در كتاب توراتی كه تغییر (و تحریف) داده نشده، آمده: موسی عليه‌السلام از پروردگارش می پرسید: پروردگارا! آیه به من نزدیكی تا با تو نجوا كنم، یا دور هستی تا صدایت بزنم؟ پس بر او وحی آمد: ای موسی! من همنشین كسی هستم كه به یاد من باشد. موسی گفت: آن روز كه جز پوشش تو نیست چه كسی را تحت پوشش خود قرار می دهی؟ فرمود: آنانكه مرا یاد می كنند و من نیز آنان را یاد می نمایم، (كسانی كه) به خاطر من همدیگر را دوست دارند و من نیز آنان را دوست می دارم، آنان كسانی هستند كه اگر بخواهم به اهل زمین، بدی برسانم، به یاد اینان كه می افتم، آن بدی را از اهل زمین به خاطر اینان دفع می كنم .

چهاردهم - شعب انصاری و هارون بن خارجه گویند : امام صادق عليه‌السلام فرمود:

637 - حضرت موسی عليه‌السلام راه می رفت و در اعمال بندگان، نظر می كرد، به مردی رسید كه بسیار اهل عبادت بود، چون شب شد، آن مرد درختی را كه در كنارش بود حركتی داد، دید در آن دو انار هست، به موسی عليه‌السلام گفت: ای بنده خدا! تو كیستی؟ حتما بنده صالحی هستی؛ چون من مدتی است كه در اینجا هستم ولی در این درخت بیش از یك انار نیافتم، اگر تو بنده صالح نبودی، در آن دو دانا یافت نمی شد.

موسی عليه‌السلام گفت: من مردی ساكن سرزمین موسی بن عمران هستم.

چون صبح شد از آن مرد پرسید: آیا عابدتر از خودت كسی را سراغ داری؟

گفت: بلی، فلان كس.

موسی عليه‌السلام به طرف آن فرد به راه افتاد تا به او رسید، دید از اولی بسیار بیشتر عبادت دارد، وقتی كه شب شد، دو قرص نان و آبی برایش آوردند، گفت: ای بنده خدا! تو كیستی؟ حتما بنده صالحی هستی، من مدتی در اینجا هستم ولی جز یك قرص نان برایم نمی آوردند، اگر تو بنده صالحی نبودی، برایم دو قرص نان نمی آمد، تو كیستی؟

موسی عليه‌السلام گفت: من مردی ساكن سرزمین موسی بن عمران هستم.

آنگاه از آن مرد پرسید: آیا عابدتر از خودت كسی را می شناسی؟

گفت: بلی فلان دربان، در فلان شهر.

موسی آن مرد را پیدا كرد ولی او اله عبادت بسیار نبود، اما ذاكر خداوند متعال بود، وقتی هنگام نماز رسید، نمازش را به جای آورد، چون شب شد به غله اش نظر كرد دید دو برابر شده، گفت: ای بنده خدا! تو كیستی؟ تو حتما بنده صالحی هستی، من مدتی است در اینجایم و غله من فلان قدر معین بود، اما امشب دو برابر شده، تو كیستی؟

موسی عليه‌السلام گفت: من مردی ساكن سرزمین موسی بن عمران هستم.

آن مرد یك سوم آن غله را در راه خدا صدقه داد، یك سوم دیگرش را به مولایش رساند و با یك سوم آخر، غذایی خرید و به همراه موسی عليه‌السلام خورد، موسی این صحنه را كه دید، تبسمی كرد، مرد گفت: برای چه تبسم می كنی؟

گفت: پیامبر بنی اسرائیل مرا به فلان فرد راهنمایی كرد، دیدم عابدترین خلق است، او به دیگری راهنمایی نمود، دیدم از اولی عابدتر است، دومی مرا به سوی تو راهنمایی كرد و گمان نمود كه تو از وی عابدتری لكن شباهتی در تو، به آنان نمی بینم.

مرد گفت: من برده هستم، اما مگر نمی بینی به یاد خدا هستم؟ آیا نمی بینی نماز را به وقتش می خوانم؟ اگر بعد از نماز، در عبادتگاهم بمانم، هم به غله مولای خود و هم به كار مردم ضرر می رسانم، آیا می خواهی به سرزمین خودت باز گردی؟

گفت: آری

در این هنگام قطعی ابری از آنجا گذشت، دربان به آن گفت: ای ابر! بیا.

ابر آمد، گفت: كجا می روی؟

گفت: فلان سرزمین.

گفت: برو.

آنگاه ابر دیگری آمد، بآن گفت: این ابر!بیا.

ابر آمد، گفت: كجا می روی؟

گفت: فلان سرزمین.

گفت: برو.

سپس ابر دیگری آمد، گفت: ای ابر! بیا.

ابر آمد، گفت: كجا می روی؟

گفت: سرزمین موسی بن عمران.

گفت: این (مرد) را به آرامی بردار و در سرزمین موسی بن عمران بر زمین بگذار.

موسی چون بر سرزمین خود رسید، گفت: پروردگارا؟ این امر چه كرده است كه به این مقام رسید؟

خداوند متعال فرمود: این بنده من در مقابل بلاهایم صبر می كند، به قضای من راضی است و بر نعمتهایم شكر گزاری می نماید.

پانزدهم - حسن بن ابی الحسن دیلمی در كتابش از وهب بن منبهروایت كرده است كه:

638 - اوحی الله تعالی الی داود: یا داود، من احب حبیا صدق قوله، و من رضی بحبیب رضی بفعله، و من وثق بحبیب اعتمد علیه، و من اشتاق الی حبیب جد فی السیر الیه. یا داود، ذكرءللذاكرین، وجنتی للمطیعین، و حبی للمشتاقین، و انا خاصه للمحبین.

یعنی: خداوند متعال بر داود عليه‌السلام وحی كرد: ای داود! كسی كه دوستش را دوست دارد، سخنش را تصدیق می كند، كسی كه از دوستش راضی است از كار او نیز راضی می باشد، كسی كه به دوستش اطمینان دارد، بر او اعتماد می كند، كسی كه مشتاق دوستی است در حركت به سوی او تلاش می كند.

ای داود!من تنها ذاكر كسانی هستم كه آنان نیز ذاكر من باشند، بهشت من مخصوص مطیعیی بوده، دوستی ام برای مشتاقان است و خودم به محبین و دوست داران اختصاص دارم .

خداوند متعال فرمود:

639 - ( اهل طاعتی فی ضیافتی، و اهل شكری فی زیادتی، و اهل ذكری فی نعمتی، و اهل معصیتی ایئسهم من رحمتی، ان تابوا فانا حبیبهم، و ان دعوا فانا مجیبهم، و ان مرضوا فانا طبیبهم اداویهم بالمحن و المصائب ولا طهرهم من الذنوب و المعائب ) .

یعنی: آنانكه اهل طاعت من هستند، در میهمانی من بسر می برند آنان كه شكر مرا به جای می آورند، نعمتشان افزون است، آنانكه اهل ذكر من می باشند در نعمت من بسر می برند و آنان كه معصیت مرا مرتكب می شوند، از رحمتم من مایوسشان می نمایم (اما) اگر توبه كنند و باز گردند، من دوستشان خواهم بود و اگر دعا كنند، اجابتشان می نمایم، اگر مریض شوند، خود طبیبشان می شوم و با سختیها و مصائب، درمانشان می نمایم و از گناهان و عیبها پاكشان می سازم .

شانزدهم - از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت شده است كه فرمود:

640 - ( ما جلس قوم یذكرون الله الا ناداهم مناد من السماء: قوموا فقد بدلت سیئاتكم حسنات و غفرت لكم جمیعا و ما قعد عده من اهل الارض یذكرون الله الا قعد معهم عده من الملائكه ) .

یعنی: هیچ قومی برای ذكر خدا كرد هم ننشستند مگر آنكه منادی از آسمان به ایشان ندا در داد: برخیزند كه گناهانتان به حسنات تبدیل شد و تمام شما بخشیده شده اید، هرگز عده ای از اهل زمین برای ذكر خدا ننشستند مگر آنكه عده ای از ملائكه با آنان همنشین گشتند .

هفدهم - روایت شده است كه رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از منزل به سوی اصحابش خارج شده، فرموده است:

641 - ( ارتعوا فی ریاض الجنه ) .

یعنی: در باغهای بهشت بچرخید .

اصحاب گفتند: یا رسول الله! باغهای بهشت چیست؟ فرمود:

( مجالس الذكر، اغدوا ورو حوا و اذكروا و من كان یحب ان یعلم منزلته عند الله فلینظر كیف منزله الله تعالی ینزل العبد حیث انزل العبد الله من نفسه ) .

یعنی: (باغهای بهشت) مجالس ذكر است صبح و شام كنید و ذكر نمایید، آن كس كه می خواهد بداند مقام و منزلتش نزد خدا چه مقدار است، ببیند خدا نزد او چه منزلتی دارد كه خداوند متعال به اندازه جایگاهش نزد بنده، او را مقام و منزلت می دهد .

( واعلموا ان خیر اعمالكم و ازكاها و ارفعها فی درجاتكم و خیر ما طلعت علیه الشمس ذكر الله سبحانه فانه اخبر عن نفسه فقال: انا جلیس من ذكرنی، و قال سبحانه: فاذكرونی اذكركم بنعمتی و اذكرونی بالطاعه و العباده اذكركم بالنعم و الا حسان و ارحمه و الرضوان ) (231) .

یعنی: و بدانید كه بهترین اعمال و پاكترین و رفیعترین آنها در درجات و بهترین چیزی كه آفتاب بر آن طلوع كرد، خداوند سبحان است كه خود فرموده: من همنشین كسی هستم كه مرا ذكر كند و فرموده: مرا به یاد بیاورید تا با نعمت شما را به یاد بیاورم، با طاعت و عبادت مرا یاد كنید تا با نعمتها و احسان و رحمت و رضوان؛ به دیانتان بیاورم .

هیجدهم - از معصومین عليهم‌السلام رسیده است كه:

642 - ( ان فی الجنه قیعانا فاذا الذاكر فی الذكر اخذت الملائكه فی غرس الا شجار، فربما وقف بعض الملائكه فیقال له: لم وقفت؟ فیقول: ان صاحبی قد فتر یعنی عن الذكر - ) .

یعنی: در بهشت، سرزمینهایی است كه وقتی ذاكر، ذكرش را شروع می كند، ملائكه شروع به كاشتن درخت می كنند، گاهی اوقات، ملكی از درختكاری باز می ایستد، به او گفته می شود: چرا ایستادی؟ می گوید: رفیق من درنگ كرد، یعنی از ذكر درنگ نمود .

استجباب ذكر در هر وقت

ذكر در هر زمانی استحباب دارد و در هیچ حالتی مكروه نیست. حلبی از امام صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

643 - ( لا باس بذكر الله و انت تبول، فان ذكر الله حسن علی كل حال، ولا تسام من ذكر الله ) .

یعنی: اشكالی ندارد كه در حال بول كردن به یاد خدا باشی كه ذكر او در هر حالتی پسندیده است و مبادا از یاد خدا ملول گردی.

و از آن حضرت است كه:

644 - ( فیما اوحی الله تعالی الی موسی: یا موسی، لا تفرح بكثره المال ولا تدع بذكری علی كل حال، فان كثره المال تنسی الذنوب، و ان ترك ذكری یقسی القلب ) .

یعنی: در وحی خداوند متعال بر حضرت موسی عليه‌السلام آمده است: از مال زیاد خوشحال نشو و ذكر مرا در هیچ حالتی ترك ننما، كه مال زیاد، موجب فراموشی گناهان می گردد و ترك ذكر من، موجب قساوت قلب می شود .

645 - ( مكتوب فی التواره التی لم تغیر ان موسی سال ربه فقال: الهی یاتی علی مجالس اعزك و اجلك ان اذكرك فیها. فقال: یا موسی، ان ذكری حسن علی كل حال ) .

یعنی: در توراتی كه تحریف نشده آمده است: موسی عليه‌السلام از خداوند متعال پرسید: الها! من در مجالس می روم كه تو را عزیزتر و بزرگتر از آن می دانم كه در آنجا ذكرت نمایم، خداوند متعال فرمود: ای موسی! ذكر من در هر حالی نیكوست .

و بدان كه خداوند سبحان چه بسا بنده را به بلایی دچار می كند تا او خدا را به یاد بیاورد و دعا كند، البته به شرط اینكه ذكر چنین بنده ای را دوست داشته باشد، آنچنانكه در باب دعا گذشت ( 232 ) .

ابو الصباح گوید به حضرت صادق عليه‌السلام عرض كردم: آیا بلایی كه به مومن می رسد، به خاطر گناه اوست؟ فرمود:

646 - ( لا ولكن یسمع الله انینه و شكواه و دعاءه لیكتب له الحسنات و یحط عنه السیئات ) .

یعنی: نه بلكه به خاطر این است كه خداوند متعال ناله و شكایت و دعایش را بشنود تا برایش حسنه بنویسد و گناهانش را محو نماید .

( و ان الله لیعتذر الی عبده المومن كما یعتذر الاخ الی اخیه فیقول: لا و عزتی ما افقرتك لهوانك علی فارفع هذا الغطاء فیكشف فینظر ما فی عوضه فیقول: ما ضرنی یا رب ما زویت عنی )() ( 233 ) .

یعنی: +همچنانكه برادر مومن از برادرش عذر خواهی می كند، خداوند متعال نیز از بنده مومنش عذر خواهی كرده می فرماید: به عزتم قسم! كه تو را به خاطر حقارت و ذلتت فقیر نكردم، پرده را كنار بزن، در این هنگام پرده را كنار زده، پاداش الهی را كه می بیند، می گوید: پروردگارا! آنچه را كه از من باز داشتی، بر ضررم تمام نشده است.

( و ما احب الله قوما الا ابتلاهم ) .

یعنی: هیچ قومی را خداوند متعال دوست ندارد مگر آنكه آنها را به بلا مبتلا می نماید .

( و ان عظیم الاجر لمع عظیم البلاء ) .

یعنی: همانا پاداش بزرگ، با بلای بزرگ همراه است .

( و ان الله یقول: ان من عبادی المومنین لمن لا یصلح لهم امر دینهم الا بالغنی و الصحه فی البدن فابلوهم به، و ان من العباد لمن لا یصلح لهم امر دینهم الا بالفاقه و المسكنه و السقم فی ابدانهم فابلوهم فیه فیصلح لهم امر دینهم ) .

یعنی: خداوند متعال می فرماید: برخی از بندگان من دینشان پایدار نمی ماند مگر آنكه غنی و تندرست باشند، من هم از این راه، آنان را می آزمایم در مقابل برخی از بندگانم، دینشان پایدار نمی ماند مگر آنكه فقیر و مسكین و دارای بدنی مریض باشند، اینان را هم از این راه آزمایش می نمایم، در نتیجه دینشان برایشان برقرار می ماند .

( و ان الله اخذ میثاق المومن ان لا یصدق فی مقالته ولا ینتصر من عدوه ) .

یعنی: خداوند سبحان از مومن عهد گرفت كه سخنش تصدیق نشود و از دشمنش انتقام نگیرد .

( و ان الله اذا احب عبدا غته بالبلاء، فاذا دعا قال له: لبیك عبدی انی علی ما سالت لقادر، و ان ما دخرت لك فهو خیر لك ) .

یعنی: هرگاه خداوند متعال بنده ای را دوست بدارد، او را در بلا غوطه ور می سازد كه وقتی دعا كرد می گوید: لبیك ای بنده ام! من بر در خواست تو قدرت دارم اما آنچه برایت ذخیره ساخته ام بهتر است .

( و ان حواریی عیسی شكوا الیه ما یلقون من الناس فقال: ان المومنین لا یزالون فی الدنیا منغصین ) .

یعنی: حواریین حضرت عیسی عليه‌السلام در مورد آزارهایی كه از مردم به آنان می رسید به آن حضرت شكایت كردند، فرمود: مومنین در دنیا همیشه غصه دارند .

از پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت است كه فرمود:

647 - ( ان فی الجنه منازل لا ینالها العباد باعمالهم، لیس لها علاقه من فوقها ولا عماد من تحتها. قیل: یا رسول الله، من اهلها؟ فقال صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : هم اهل البلاء و الهموم ) .

یعنی: در بهشت، منزلهایی است كه نه از طرف بالا به چیزی بند است و نه از طرف پائین ستونی دارد و بندگان خدا با اعمالشان بدان نخواهند رسید، سوال شد: ای رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اهالی آنجا كیایند؟ فرمود: اهل بلا و سختیها .

استجباب ذكر در هر مجلس

سزاوار نیست كه هیچیك از مجالس انسان، از ذكر خالی باشد و بدون آن از جایش بر خیزد. ابو بصیر از حضرت صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

648 - ( ما اجتماع قوم فی مجلس لم یذكروا الله و لم یذكرونا الا كان ذلك المجلس حسره عیهم یوم القیامه، ثم قال: ابو جعفر عليه‌السلام : ان ذكرنا من ذكر الله، و ذكر عدونا من ذكر الشیطان ) .

یعنی: هیچ قومی در مجلسی گرد هم جمع نشدند كه نه خدا یاد شود و نه ما (اهل بیت) مگر اینكه روز قیامت آن مجلس، موجب حسرتشان می گردد. آنگاه گفت: امام باقر عليه‌السلام فرمود: ذكر ما، ذكر خداست و ذكر دشمنان ما ذكر شیطان است .

و از آن حضرت است كه:

649 - ( من اراد ان یكتال بالمكیال الاوفی فلیقل اذا اراد القیام من مجلسه: سبحان ربك رب العزه عما یصفون، و سلام علی المرسلین، و الحمد لله رب العالمین ) .

یعنی: هر كس كه می خواهد پیمانه اعمالش پر باشد، هنگام برخاستن از جایش بگوید: منزه است خدای عزیز از اینكه به وصف در آید. و سلام بر فرستادگانش. و حمد و ستایش مخصوص خداوند رب العالمین است .

حسین بن ابی الحسن دیلمی از پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت كرده است فرمود:

650 - ( ان الملائكه یمرون علی حلق الذكر فیقومون علی رووسهم و یبكون لبكائهم و یومنون لدعائهم، فاذا صعدوا السماء یقول الله تعالی: یا ملائكتی، این كنتم؟ و هو اعلم، فیقولون: یا ربنا، انا حضرنا مجلسا من مجالس الذكر فراینا اقواما یسبحونك و یمجدونك و یقدسونك و یخافون نارك، فیقول الله سبحانه: یا ملائكتی، ازووها عنهم و اشهدكم انی قد غفرت لهم و امنتهم مما یخافون فیقولون: ربنا ان فیهم فلانا و انه یذكرك، فیقول: قد غفرت له بمجالسته لهم فان الذاكرین من لا یشقی بهم جلیسهم ) .

یعنی ملائكه الهی بر حلقه های ذكر كه می گذرند، بالای سرشان می ایستند، با گریه آنها گریه می كنند و بر دعاهایشان آمین می گویند. و وقتی كه به سوی آسمان می روند، خداوند متعال می گوید: ای ملائكه من! كجا بودید؟ - با اینكه خود بهتر می داند - می گویند: ما در مجلسی از مجالس ذكر حاضر شدیم، گروههایی را دیدیم كه تو را تسبیح و تمجید و تقدیس كرده، از آتشت می هراسیدند.

در اینجا خداوند سبحان می گوید: ای ملائكه من! آتش را از آنان دور كنید و شاهد باشید كه من اینان را آمرزیدم و از آنچه كه می هراسند، ایمانشان دادم. ملائكه می گویند: پروردگارا! در بین اینان فلان كس هست كه ذكر تو را نداشت. ذات اقدس الهی می فرماید: او را هم بخشیدم، چون با این جمعیت همنشین شد، هرگز كسی كه همنشین ذاكرین باشد، به شقاوت نخواهد رسید .

تاكید استجباب ذكر در میان غافلین

به دو دلیل، استحباب ذكر در میان غافلین موكد است:

اولا: از بلایی كه ممكن است بر آنان نازل شود در امان بماند و چه بسا آن غافلین نیز به بركت این فرد ذاكر، نجات یابند.

و ثانیا: روایاتی در این باب آمده است از جمله:

امام صادق عليه‌السلام فرمود:

651 - ( الذاكر لله فی الغافلین كالمقاتل عن الهاربین ) .

یعنی: كسی كه در میان اهل غفلت، خداوند متعال را به یاد بیاورد و ذكر نماید مانند كسی است كه به جای فرار كرده ها مشغول جنگ می باشد .

و از آن حضرت است كه:

652 - ( قال رسول الله: اذكر الله فی الغافلین كالمقاتل فی الفارین، و المقاتل فی الفارین له الجنه ) .

یعنی: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: آن كس كه در میان غافلین، خدا را متذكر می شود، مانند كسی است كه در میان فراریها، پا برجا ایستاده، جنگ می كنند و كسی كه در میان فراریها به جنگ مشغول باشد، بهشت برای اوست .

و از پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت است كه فرمود:

653 - ( من ذكر الله فی السوق مخلصا عند غفله الناس و شغلهم بما هم فیه كتب الله له الف حسنه و یغفر له یوم القیامه مغفره لم تخطر علی قلب بشر ) .

یعنی: كسی كه در بازار هنگام غفلت مردم و اشتغالشان به كارهای بازاری، خدا را از روی اخلاص متذكر شود، خداوند متعال، هزار حسنه برایش می نویسد و روز قیامت به آمرزشی خواهد رسید كه بر قلب هیچ بشری خطور نكرده باشد .

بهترین اوقات ذكر

برترین اوقات ذكر عبارتند از: هنگام دخول در صبح، هنگام دخول در شب، بعد از صبح و بعد از عصر.

رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

654 - ( قال الله تعالی: یا بن ادم، اذكرنی بعد الصبح ساعه و بعد العصر ساعه اكفك ما اهمك ) .

یعنی: خداوند متعال فرمود: ای فرزند آدم! لحظه ای بعد از صبح و لحظه ای بعد از عصر، مرا ذكر كن، من هم كارهای مهم تو را بر عهده می گیرم.

امام باقر عليه‌السلام فرمود:

655 - ( ان ابلیس علیه لعائن الله یبث جنود اللیل من حین تغیب الشمس و حین تطلع، فاكثروا ذكر الله حین هاتین الساعتین، و تعوذوا بالله من شر ابلیس و جنوده، و عوذوا صغاركم فی تلك الساعتین فانهما ساعتا غفله ) .

یعنی: همانا ابلیس - كه لعنتهای خدا بر او باد - هنگام غروب و طلوع خورشید، لشكریان شبش را پراكنده می سازد، پس در این دو لحظه، باید زیاد خدا را ذكر كنید و از شر ابلیس و لشكریانش به او پناهنده گردید. و نیز در این دو ساعت، خردسالان خود را نیز در پناه بگیرید كه این دو ساعت از لحظات غفلت هستند .

در تفسیر آیه شریفه:

( و ظلالهم بالغدو و الاصال ) ( 234 ) .

یعنی: سایه های (آن سجده كنندگان) در بامداد و غروب می باشد، امام صادق عليه‌السلام فرمود:

656 - ( هو الدعاء قبل طلوع الشمس و قبل غروبها و هی ساعه اجابه ) .

یعنی: منظور، دعای قبل از طلوع خورشید و قبل از غروبش می باشد كه لحظه اجابت است .

استجباب مخفی نمودن ذكر

مستحب است ذكر مخفیانه انجاتم گیرد؛ چون به اخلاص نزدیكتر و از ریا، دورتر است كه رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به ابی ذر فرمود:

657 - ( یا ابا ذر، اذكر الله ذكرا خاملا. قلت: ما الخامل؟ قال: الخفی ) .

یعنی: ای اباذر! خدا را به صورت خامل ذكر كن. ابا ذر گوید: عرض كردم: خامل چیست؟ فرمود: (منظور) ذكر مخفی است .

امیر المومنین عليه‌السلام فرمود:

658 - ( من ذكر الله السر فقد ذكر الله كثیرا، ان المنافقین كانوا یذكرون الله علانیه ولا یذكرونه فی السرذ فقال الله: یراءون الناس ولا یذكرون الله الا قلیلا ) ( 235 ) .

یعنی: كسی كه خداوند متعال را در سر ذكر كند، ذكرش بسیار به حساب می آید، اما منافقین، خداوند متعال را به صورت علنی - نه مخفی - ذكر می كردند كه خداوند متعال فرمود، به مردم نشان می دهند و جز ذكر قلیلی ندارند .

امام صادق عليه‌السلام فرمود:

659 - ( قال الله تعالی: من ذكرنی سرا ذكرته علانیه ) .

یعنی: خداوند متعال می فرماید: هر كه مرا در خفا یاد كند، من او را آشكارا یاد می نمایم .

زراره از امام باقر یا امام صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

660 - ( لا یكتب الملك الا ما سمع، و قال الله: و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفه، فلا یعلم ثواب ذلك الذكر فی نفس الرجل غیر الله لعظمته ) .

یعنی: فرشته نمی نویسد مگر آنچه به گوشش برسد كه خداوند متعال فرمود: پروردگار خویش را در درون جانت، به زاری و ترس یاد كن. بنابر این، بجز خدای منان، كسی ثواب این ذكر درونی را نمی داند، به خاطر عظمتی كه این ذكر دارد .

در روایت آمده است كه در جنگی، لشكر رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم همینكه به سرزمینی رسیدند، با صدای بلند شروع كردند به تهلیل و تكبیر، حضرت فرمود:

661 - ( یا ایها الناس، اربعوا علی انفسكم، اما انكم لا تدعون اصما ولا غائبا و انما تدعون سمیعا قریبا معكم ) .

یعنی: ای مردم! صبر كنید، آگاه باشید كه شما فرد ناشنوا یا غایبی را نمی خوانید، بلكه خدای شنوا و نزدیكی را می خوانید كه با شماست .

انواع ذكر

ذكر بر چند قسم تقسیم می شود:

1 - تحمید

سعید قماط از فضل روایت كرده است كه گفت: به حضرت صادق عليه‌السلام عرض كردم: فدایت گردم! یك دعای جامع به من بیاموز فرمود:

662 - ( احمد الله فانه لا یبقی احد یصلی الا دعا لك، یقول: سمع الله لمن حمده ) .

یعنی: خدای را حمد كن كه در این صورت، هر نماز گزاری برایت دعا می كند و می گوید: خداوند بشنود سخن كسی را كه او را ستایش كند .

از پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت شده است كه فرمود:

663 - ( كل كلام لا یبدا فیه بالحمد، فهو اقطع ) .

یعنی: هر سخنی كه با حمد الهی آغاز نگردد، مقطوع و بریده است .

ابو مسعود از حضرت صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

664 - ( من قال اربع مرات اذا اصبح: الحمد لله رب العالمین، فقد ادی شكر یومه، و من قالها اذا امسی فقد ادی شكر لیلته ) .

یعنی: هر كس كه هنگام دخول در صبح، چهار مرتبه بگوید الحمد لله رب العالمین شكر آن روز را انجام داده و هر كس هنگام دخول در شب آن را بگوید: شكر شبش را ادا كرده است..

از حضرت صادق عليه‌السلام روایت شده است كه رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

665 - ( من قال: الحمد لله كما هو اهله، فقد شغل كتاب السموات فیقولون: اللهم لا نعلم الغیب، فیقول الله: اكتبوها كما قال عبدی و علی ثوابها ) .

یعنی: هر كس بگوید: الحمد لله كما هو اهله (یعنی آنگونه ستایشی مخصوص خداست كه او سزاوار آن است)، نویسندگان آسمانی را از نوشتن باز داشته، می گویند: خدایا! ما كه غیب نمی دانیم، خداوند متعال می فرماید: همانگونه كه بنده ام گفته بنویسید، من خودم پاداشش را بر عهده می گیرم .

2 - صورت تمجید

علی بن حسان از یكی از یارانش از حضرت صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

666 - ( كل دعاء لا یكون قبله تمجید فهو ابتر انما التمجید ثم الثناء ) .

یعنی: هر دعایی كه قبل آن، تمجید نباش ابتر و منقطع است، اول تمجید بعد ثناء .

راوی گوید: عرض كردم: كمترین چیزی كه به عنوان تمجید كفایت می كند چیست؟ فرمود: بگو:

( اللهم انت الاول فلیس قبلك شی ء و انت الاخر، فلیس بعدك شی ء، و انت الظاهر فلیس فوقك شی ء و انت الباطن فلیس دونك شی ء، و انت العزیز الحكیم )().

یعنی: خدایا! تو آن اولی هستی كه قبل از تو چیزی نیست، تو آن آخری هستی كه بعد از تو چیزی نیست، تو آن غالبی هستی كه بر تراز تو چیزی نیست، تو آن سری هستی كه مخفی تر از تو چیزی نیست و تو عزیزی و حكیمی.

راوی به همین سند گوید از امام صادق عليه‌السلام پرسیدم: كمترین چیزی كه به عنوان تحمید كفایت می كند چیست؟ فرمود می گویی:

667 - ( الحمد لله الذی علا فقهر، و الحمد لله الذی بطن فخبر، و الحمد لله الذی یحیی الموتی و یمیت الاحیاء و هو علی كل شی ء قدیر ) .

یعنی: حمد مخصوص خداوند بلند مرتبه ای است كه بر همه چیز، چیره است، ستایش مخصوص خدایی است كه از اسرار و درون با خبر است، حمد مخصوص خدایی است كه مرده ها را زنده می كند و زنده ها را می میراند و بر هر چیزی قادر است.

3 - تهلیل و تكبیر

ربعی از فضیل از امام باقر یا امام صادق عليهما‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

668 - ( اكثروا من التهلیل والتكبیر فانه لیس شی ء احب الی الله من التكبیر و التهلیل ) .

یعنی: تهلیل و تكبیر را زیاد كنید كه چیزی نزد خدا محبوبتر از تكبیر و تهلیل نمی باشد .

از پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت شده است كه فرمود:

669 - ( خیر العباده قول لا اله الا الله ) .

یعنی: بهترین عبادت، گفتن لا اله الا الله است .

4 - تسبیح

یونس بن یعقوب گوید:

670 - ( قلت لابی عبد الله عليه‌السلام : من قال: سبحان الله مائه مره، كان ممن ذكر الله كثیرا؟ قال: نعم ) .

یعنی: به حضرت صادق عليه‌السلام عرض كردم: كسی كه صد بار بگوید سبحان الله، آیا جزء كسانی خواهد بود كه خدا را زیاد ذكر كرده؟

فرمود: آری.

در روایت آمده است:

671 - لشكرگاه حضرت سلیمان بن داود عليه‌السلام صد فرسخ در صد فرسخ بود كه بیست و پنج فرسخش برای جهنم، بیست و پنج فرسخش انسانها، بیست و پنج فرسخش برا پرندگان و بیست و پنج فرسخش برای حیوانات بود.

جناب سلیمان عليه‌السلام هزار خانه از شیشه داشت كه بر چوب بنا شده بودند، در میان این خانه ها سیصد زن و هفتصد كنیز بسر می بردند، جنها برای آن حضرت فرشی از طلا و ابریشم بافته بودند به اندازه دو فرسخ در یك فرسخ منبر طلایی آن حضرت را در وسط این فرش قرار می دادند، سلیمان نبی در حالی بر روی منبر می نشست كه گردا گردش ششصد هزار كرسی از طلا و نقره قرار داشت، انبیا بر كرسی طلا و علما بر كسی نقره، تكیه می دادند و گردش مردم بودند و گرد مردم جنها و شیاطین، در این حال پرندگان، بالهایشان را می گشودند تا خورشید آنان را نیازارد، باد صبا ای بساط را بر می داشت و مسیر یك ماه را یك روزه طی می نمود.

روایت شده كه به باد فرمان می داد تا آن بساط را برداشته، حركتش دهد، خداوند متعال وحی فرستاد - در حالی كه او بین آسمان و زمین در حال سیر بود - كه من بر حكومت تو این را افزودم كه هیچ كسی سخنی نگوید مگر آنكه باد آن را به گوش تو برساند، پس حكایت كه آن حضرت از كشاورزی گذشت كه می گفت: فرزند داود حكومت با عظمتی دارد (تا این را گفت) باد آن سخن را به گوش سلیمان رساند، سلیمان فرود آمد و به سوی آن كشاورز رفت و گفت: من آمدم، (به تو بگویم:) آنچه را كه بر آن قدرت نداری، آرزو مكن، سپس فرمود:

یك تسبیح تو كه مورد قبول خداوند متعال قرار گیرد از آنچه به خاندان داود داده شده، بهتر است) .

و در حدیث دیگر آمده است: ثواب تسبیح برای تو می ماند، اما حكومت سلیمان از بین می رود .

5 - تسبیح و تحمید

از حضرت صادق عليه‌السلام روایت شده است كه فرمود:

672 - ( قال امیر المومنین: التسبیح نصف المیزان، و التحمید یملا المیزان، ولا الا الله و الله اكبر ما بین السماوات و الارض ) .

یعنی: امیر المومنین عليه‌السلام فرمود: سبحان الله، نصف ترازو را می گیرد و الحمد الله، آن را پر می سازد و لا اله الا الله و الله اكبر، ما بین آسمانها و زمین را پر می كند .

6 - ذكر ذیل

637 - ( اشهد ان لا اله الا الله و حده لا شریك له الها و احدا فردا صمدا لم یتخذ صاحبه ولا ولدا ) .

یعنی: شهادت می دهم كه معبودی جز الله نیست تنهاست و شریكی ندارد، معبودی یگانه و یكتا و فرد و بی نیازی است كه نه همسری اختیار كرده و نه فرزندی.

امام صادق عليه‌السلام فرمود:

( من قالها خمسا و اربعین مره كتب الله له خمسا و اربعین الف حسنه، و محی عنه خمسا و اربعین الف سیئه و رفع له خمسا و اربعین الف درجه، و كان كمن قرا القران فی یومه اثنی عشر الف مره، و بنی الله له بیتا فی الجنه ) .

یعنی: هر كس این (اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریك له...) را چهل و پنج بار بگوید، خداوند متعال برایش چهل و پنج هزار حسنه می نویسد و چهل و پنج هزار سیئه را از او محو می نماید و چهل پنج هزار درجه او را بالا می برد، او چون فردی خواهد بود كه قرآن را در یك روز دوازده هزار بار خوانده باشد و (بالاخره) خداوند سبحان خانه ای در بهشت برایش می سازد).

7 - كلمات پنجگانه

پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

674 - ( الا اعلمكم خمس كلمات خفیفات علی اللسان، ثقیلات فی المیزان، یرضین الرحمن، و یطردن الشیطان، و هن من كنوز الجنه و من تحت العرش، و هن الباقیات الصالحات. قالوا: بلی یا رسول الله، فقال صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : قولوا سبحان الله، و الحمد الله، ولا اله الا الله، والله اكبر، ولا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم و قال خمس بخ بخ لهن ما اثقلهن فی المیزان ) .

یعنی: آیا پنج كلمه به شما بیاموزم كه بر زبان، سبك باشد و در میزان، عمل سنگین، كلماتی كه خداوند رحمان را راضی كرده شیطان را طرد نمایند، كلماتی كه رسول الله! فرمود: بگویید: سبحان الله و... منزه است خداوند! سپاس و ستایش مخصوص خداوند است! معبودی جز خداوند نیست، خداوند بزرگتر است و هیچ دگرگونی و قدرتی جز به واسطه خداوند بلند مرتبه با عظمت، وجود ندارد آنگاه پنج مرتبه فرمود: به به به این كلمات كه چقدر میزان را سنگین می سازند .

8 - تسبیحات اربعه

از امام باقر عليه‌السلام روایت شده است كه فرمود:

675 - ( مر رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم برجل یغرس غرسا فی حائط له فوقف علیه و قال: الا ادلك علی غرس اثبت اصلا و اسرع ایناعا و اطیب ثمرا و ابقی؟ قال: فدلنی یا رسول الله، فقال، اذا اصبحت و امسیت فقل: سبحان الله، و الحمد لله، ولا اله الا والله اكبر، فان لك بذلك ان قلته بكل تسبیحه عشر شجرات فی الجنه من انواع الفاكهه و هن من الباقیات الصالحات. قال: فقال الرجل: فانی اشهدك یا رسول الله، ان حائطی هذا صدقه مقبوضه علی فقراء المسلمین اهل الصدقه، فانزل الله تبارك و تعالی ایات من القران: فاما من اعطی و اتقی و صدق بالحسنی فسنیسره للیسری ) ( 236 ) .

یعنی: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از كنار مردی گذر می كردند كه رد باغش مشغول كاشتن درختی بود، حضرت ایستاد و به او فرمود: آیا درختی به تو معرفی كنم كه ریشه اش استوارتر باشد و زودتر برسد و میوه های پاكتر و با دوامتر بدهد؟. عرض كرد: راهنمای كن مرا ای رسول خدا!

فرمود: هرگاه وارد صبح و شام شدی، بگو: سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله و اكبر، كه اگر این را بگویی برای تو در برابر هر یك تسبیح، از هر میوه ای ده درخت در بهشت خواهد بود و این كلانم یكی از مصادیق باقیات صالحات است.

آن مرد گفت: ای رسول خدا! من تو را شاهد می گیرم و این باغم را تحویل تو می دهم تا برای مسلمین صدقه باشد - آنانی كه اهل صدقه اند - در اینجا خداوند تبارك تعالی آیاتی از قرآن را نازل فرمود: هر كس عطا و احسان كرد و تقوا داشته، نیكی را تصدیق نمود، ما كار او را سهل و آسان می گردانیم.

محمد بن خالد برقی از حضرت صادق از پدرش از جدش عليهم‌السلام نقل كرده است كه:

676 - ( قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : من قال: سبحان الله، غرس الله له بها شجره فی الجنه، و من قال: الحمد لله، غرس الله له بها شجره فی الجنه و من قال لا اله الا الله غرس الله له بها شجره فی الجنه و من قال: الله اكبر، غرس الله له بها شجره فی الجنه: فقال له رجل من قریش: اذا شجرنا فی الجنه لكثیر. قال صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : نعم، ولكن ایاكم ان ترسلوا علیها نیرانا فتحر قوها، و ذلك قول الله عزوجل: یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول ولا تبطلوا اعمالكم ) (237) .

یعنی: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

هر كسی بگوید: سبحان الله خداوند در برابر آن، درختی در بهشت برایش می كارد.

هر كسی بگوید: الحمد لله خداوند در برابر آن، درختی در بهشت برایش می كارد،

هر كس بگوید لا اله الا الله خداوند در برابر آن، درختی در بهشت برایش می كارد،

و هر كسی بگوید: الله اكبر خداوند در برابر آن درختی در بهشت برایش می كارد.

در اینجا مردی از قریش به آن حضرت گفت: بنابر این، درختان ما در بهشت زیاد خواهد بود، رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بله اما مبادا به سوی آن درختها آتش بفرستید و آنها را بسوزانید كه خداوند عزیز و جلیل می فرماید: ای اهل ایمان! خدا و رسولش را اطاعت كنید و اعمالتان را باطل ننمایید .

و از آن حضرت است كه:

677 - ( ان النبی قال لا صحابه ذات یوم: ارایتم لو جمعتم ما عندكم من الثیاب و الابنیه و الامتعه ثم وضعتم بعضه علی بعض اكنتم ترون انه یبلغ السماء؟ قالوا: لا یا رسول الله، قال: افلا ادلكم علی شی ء اصله فی الارض و فرعه فی السماء؟ قالوا: بلی، قال: یقول احدكم اذا فرغ من الفریضه: سبحان الله و الحمد لله ولا اله الا الله اكبر ثلاثین مره فان اصلهن فی الارض و فرعهن فی السماء، وهن یدفعن الهم الهدم، و الحرق، و لغرق، و التردی فی البئر، و اكل السبع، و میته السوء و البلیه التی تنزل من السماء فی ذلك الیوم علی العبد و هن الباقیات الصالحات ) .

یعنی: پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روزی به یاران خود فرمود: اگر تمامی لباسها و ساختمانها و وسایل زندگی خود را جمع كنید و روی هم بگذارید، آیا خیال می كنید به آسمان می رسد؟ گفتند: نه، یا رسول الله! فرمود: آیا شما را به چیزی راهنمایی كنم كه ریشه اش در زمین و شاخه اش در آسمان باشد؟ گفتند: بلی. فرمود: هر یك از شما آنگاه كه از نماز واجب فارغ شد، سی مرتبه بگوید: سبحان الله والحمد الله ولا اله الا الله والله اكبر، كه ریشه این كلمات در زمین است و شاخ برگش در آسمان و همین كلام است كه قمر و فرو ریختن دیوار و آتش گرفتن و غرق شدن و افتادن در چاه و خوردن درندگان و مرگ بد و بلاهایی كه از آسمان نازل می شود را در آن روز از بنده دفع می كنند و همین كلمات، باقیات صالحاتید .

حماد بن عثماناز امام صادق عليه‌السلام از پدرانش از حضرت علی عليه‌السلام نقل كرده است كه فرمود:

678 - ( قال رسول لله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لم اسری بی الی السماء دخلت الجنه فرایت فیها فیعانا بقعا من مسك، و رایت فیها ملائكه یبنون لبنه ذهب و لبنه فضه و ربما امسكوا فقلت لهم: ما لكم ربما بنیتم و ربما امسكتم؟ فقالوا: امسكنا حتی تجیئنا النفقه، قلت: و ما نفقتكم؟ قالوا: قول المومن: سبحان الله، والحمدلله، ولا اله الا الله، و الله اكبر، و اذا قالهن بنینا، و اذا سكت و امسك امسكنا ) .

یعنی: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: وقتی به آسمان برده شدم؛ بهشت را دیدم كه در آن سرزمین بود و بقعه هایی از مشك در آن قرار داشت، ملائكه ای را دیدم كه خشتهایی از طلا و خشتهایی از نقره را روی هم می چیدند و گاهی دست نگه می دارید؟ گفتند: دست نگه می داریم تا خرجی ما برسد. گفتم: مكر خرجی شما چیست؟ گفتند: سخن مومن كه می گوید: سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اكبر هر وقت اینها را بگوید: بنا را می چینم و هر وقت ساكت شود و دست نگه دارد ما نیز دست نگه می داریم .

9 - استغفار

سكونی از حضرت صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

679 - ( قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : خیر الدعاء الاستغفار )

یعنی: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود بهترین دعا استغفاره است .

و فرمود:

680 - ( ان للقلوب صدا كصدا النحاس فاجلوها بالاستغفار ) .

یعنی: قلبها را زنگ كاری است چون زنگ مس كه باید با استغفار، جلایش دهید .

و فرمود:

681 - ( من اكثر الاستغفار جعل الله له من كل هم فرجا، و من كل ضیق مخرجا، و رزقه من حیث لا یحتسب ) .

یعنی: هر كه استغفارش را زیاد كند، خداوند متعال برایش از هر غمی، گشایشی و از هر تنگنایی، راه عبوری فراهم می كند و از راهی كه گمان نمی برد، به او روزی می رساند .

زراره از حضرت صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه:

682 - ( اذا اكثر العبد من الاستغفار رفعت صحیفته و هی تتلالا ) .

یعنی: هرگاه بنده، استغفارش را زیاد كند، نامه اعمالش به حالت نورانیت بالا می رود .

از حضرت رضا عليه‌السلام نقل شده است كه فرمود:

683 - ( مثل الاستغفار مثل ورقه علی شجره تحرك فتناثر و المستغفر من ذنب و هو یفعله كالمستهزی ء بربه ) .

یعنی: استغفار مانند این است كه درختی حركت داده شود و برگهایش بریزد، اما كسی كه گناه را انجام می دهد و در همان حال، استغفار می نماید، مانند كسی است كه پروردگارش را به تمسخر گرفته است ( 238 ) .

و فرمود:

684 - ( كان رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لا یقوم من مجلس و ان خف حتی یستغفر الله خمسا و عشرین مره. )

یعنی: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از مجلسی - ولوكم و سبك - بر نمی خاست مگر اینكه بیست و پنج بار از خدا طلب مغفرت می نمود .

و از آن حضرت نقل شده است كه:

685 - ( كان رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یسیتغفره غداه كل یوم سبعین مره و یتوب الی الله سبعین مره، قلت: و كیف كان یقول: استغفر الله و اتوب الیه؟ فقال عليه‌السلام : كان یقول: استغفر الله سبعین مره، و یقول: اتوب الی الله سبعین مره. )

یعنی: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم صبح هر روز، هفتاد مرتبه استغفاره و هفتاد مرتبه توبه می نمود راوی گوید: پرسیدم: چگونه؟ می گفت استغفر الله و اتوب الیه؟ فرمود: هفتاد مرتبه می فرمود: استغفر الله و هفتاد مرتبه می فرمود: اتوب الی الله.

و فرمود:

686 - ( الاستغفار و قول لا اله الا الله خیر العباه، قال الله العزیز الجبار: فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبك ) ( 239 ) .

یعنی: استغفار و كلام لا اله الا الله، بهترین عبادت است كه خدای عزیز و جبار فرمود: بدانكه معبودی جز الله نیست و برای گناه خود، طلب آمرزش نما .

بهترین اوقات ذكر

بهترین اوقات ذكر وقت سحر است و بعد از صبح و عصر. از امام باقر و امام صادق عليهما‌السلام روایت شده است كه فرمودند:

687 - ( املاوا اول صحائفك خیرا واخرها خیرا یغفره لكم ما بینهما ) .

یعنی: ابتدا و انتهای نامه های اعمالتان را پر از خیر كنید تا ما بینشان بخشیده گردد .

هارون بن موسی تلع كبری از امام صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

688 - ( قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : من قال بعد العصر فی كل یوم مره واحده: استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذولجلال و الاكرام و اساله ان یتوب علی توبه عبد ذلیل خاضع فقیر بائس مستجیر مستكین لا یملك لنفسه نفعا ولا ضرا ولا حیاه ولا موتا ولا نشورا، امر الله الملكین بتحریق صحیفته كائنا ما كانت. )

یعنی: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: كسی كه در هر روز بعد از عصر، یك بار بگوید: استغفر الله الذی... طلب آمرزش می كنم از خدایی كه معبودی جز او نیست، زنده و پا برجاست، صاحب جلالت و تكریم است و از او می خواهم كه رحمتش را بر من بر گرداند كه بنده ای خوار و خاضع و فقیر و بی چیز و زمینگیر و هیچ ندارم، (بنده ای كه) نه منفعتش به دست خویش است و نه مضرتش، نه حیات، نه ممات و نه نشر روز قیامت، خداوند متعال به دو فرشته فرمان می دهد كه نامه اعمالش را - هر چه در آن باشد - آتش بزنند .

و از معصومین عليهم‌السلام روایت شده است كه فرمودند:

689 - ( الا صلوات الله علی المستحرین والمستغفرین بالاسحار ) .

یعنی: هان! درود خدا بر سحر خیزان و استغفار كنندگان در سحرها .

گویند ابا قمقام كه مرد بدبختی بود، نزد امام ابو الحسن موسی بن جعفر عليه‌السلام آمد و از كارش به حضرت شكایت كرد كه به دنبال هر كاری رفت برایش انجام نشد، امام عليه‌السلام به او فرمود: بعد از فجر، ده مرتبه بگو:

690 - ( سبحان الله العظیم و بحمده استغفر الله و اساله من فضله ) .

یعنی: منزه است خدای عظیم و سپاس و ستایش او راست، از خدا طلب آمرزش می كنم و بخششهای مخصوصش را درخواست می نمایم.

ابو قمقامگوید این كار از انجام دادم به خدا قسم! اندكی نگذشت كه عده ای از بادیه آمده به من خبر دادند كه مردی از بستگانم مرده و وارثی غیر از من ندارد، رفتم و میراثش را تحویل گرفتم و (در اثر آن) هنوز بی نیاز هستم.

دعاهای مختص به اوقات مخصوص

1 - امیر المومنین عليه‌السلام هنگام ورود به صبح، سه بار می فرمود:

691 - ( سبحان الله الملك القدوس ) .

یعنی: منزه است خداوند! آن پادشاه مقدس .

آنگاه می فرمود:

( اللهم انی اعوذ بك من زوال نعمتك و تحویل عافیتك، و من فجاه نقتمك، ون من درك الشقاء، و من سوء القضاء، و من شر ما سبق فی الكتاب. اللهم انی اسالك بعزه ملكك، و شده قوتك، و بعظم سلطانك، و بقدرتك علی خلقك ) .

یعنی: خدایا! به تو پناه می برم از زایل شدن نعمت و دگرگونی عافیتت، از عقوبت ناگهانی و رسیدن به شقاوت، از سر نوشت بد و از شر هر آنچه برایم نوشته و مقدار گردیده است. بار الها! از تو درخواست می كنم و تو را قسم می دهم به عزت حكومتت و نیروی شدیدت و سلطنت عظیمت و قدرت بر خلقت . آنگاه حاجت خود را طلب نما.

2 - علی عليه‌السلام صبح كه می كرد می فرمود:

692 - ( مرحبا بكما من ملكین حفیظین كریمین، املی علیكما ما تختاران ان شاء الله ) .

یعنی: آفرین بر شما ای دو فرشته حافظ و كریم! به خواست خداوند چیزی را بر شما املا می كنم كه آن را برای من ذخیره سازید .

آنگاه تا طلوع آفتاب به تسبیح و تهلیل مشغول بود و همین كار را بعد از عصر نیز انجام می داد.

3 - از حضرت باقر عليه‌السلام روایت شده است كه فرمود:

693 - ( قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : من سره ان یلقی الله یوم القیامه و فی صحیفته شهاده ان لا اله الله و ان محمدا رسول الله و یفتح له ثمانیه ابواب الجنه فیقال له: یا ولی الله، ادخل الجنه من ایها شئت فلیقل اذا اصبح و اذا امسی اكتبا بسم الله الرحمن الرحیم، اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریك له، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله، و اشهدان ان الساعه اتیه لا ریب فیها، و ان الله یبعث من فی القبور، علی ذلك احیی، و علی ذلك اموت، و علی ذلك ابعث حیا ان شاء الله، اقرءا محمدا منی السلام، الحمد لله الذی اذهب اللیل مظلما بقدرته، وجاء بالنهار مبصرا برحمته خلقا جدیدا، مرحبا بالحافظین، و یلتقت عن یمینه وحیاكم الله من كاتبین، و یلتفت عن شماله. )

یعنی: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هر كسی كه دوست دارد روز قیامت خدا را ملاقات كند در حالی كه در نامه عملش شهادت لا اله الا الله و محمد رسول الله باشد و تمامی هشت درب بهشت به رویش گشوده گشته به او گفته شود: ای دوست خدا! از هر دری كه می خواهی وارد بهشت شو، وقت دخول در صبح و دخول در شب بگوید:

(ای دو فرشته)! بنویسید: به نام خداوند رحمان و رحیم، شهادت می دهم كه معبودی جز خداوند نیست، تنهاست و شریكی ندارد و محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بنده و فرستاده اوست و شهادت می دهم كه بی تردید، لحظه قیامت آمدنی است و خداوند هر كس كه در قبر باشد را بر می انگیزاند. بر این اعتقاد زنده ام و بر همین می میرم و بر آن، دوباره زنده شده و مبعوث می گردم ان شاء الله. از جانب من به محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سلام برسانید. ستایش مخصوص خدایی است كه شب تاریك را به قدرتش برد و روز روشن را به رحمتش آورد و خلقت جدیدی به او بخشید. آفرین بر دو حافظ - در این حال رو به سمت راست نماید - و خداوند شما دو نویسنده را باقی بدارد - در این حال رو به سمت چپ نماید - .

4 - حماد بن عثمان از اما صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

694 - ( من قال فی دبر كل صلاه الفجر قبل كلامه: رب صل علی محمد و اهل بیته و قی الله وجهه من نفحات النار ) .

یعنی: هر كسی كه بعد از نما صبح قبل از سخن گفتن، بگوید: رب صل علی محمد و اهل بیته، خداوند متعال چهره اش را از بادهای آتش حفظ می كند .

5 - از امام رضا عليه‌السلام روایت شده است كه فرمود: