آيين بندگى و نيايش

آيين بندگى و نيايش0%

آيين بندگى و نيايش نویسنده:
مترجم: حسین غفاری ساروی
گروه: کتابخانه فلسفه و عرفان

آيين بندگى و نيايش

نویسنده: شیخ احمد بن فهد حلی
مترجم: حسین غفاری ساروی
گروه:

مشاهدات: 45985
دانلود: 8218

توضیحات:

آيين بندگى و نيايش
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 30 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 45985 / دانلود: 8218
اندازه اندازه اندازه
آيين بندگى و نيايش

آيين بندگى و نيايش

نویسنده:
فارسی

یعنی: آنگاه فرمود: مرتبه بعد، حافظان، عمل بنده را كه چون عروس آماده برای زفاف زیباست، بالا می برند، وقتی به ملك آسمان پنجم می رسند كه این عمل همراه است با جهاد و نماز بین دو نماز و صدای حزینی چون ناله شتر و نوری چون نور خورشید، اما فرشته می گوید: توقف كنید، من ملك حسد هستم این عمل را بر صورت صاحبش بزنید و آن را بر دوشش قرار دهید، او فردی بود كه نسبت به طالبان علم و مطیعان و عاملین لله حسود بود و هرگاه می دید فردی در عمل و عبادت، فضیلتی كسب كرده، نسبت به او حسادت می ورزید و خودش آن كار را شروع می كرد، در اینجا عمل آن فرد را بر دوشش بار می كنند در حالی كه خود عمل، او را لعنت می كند .

قال: و تصعد الحفظه بعمل العبد من صلاه و زكاه و حج و عمره فیتجاوزون به الی السماء السادسه فیقول الملك: قفوا، انا صاحب الرحمه و اضربوا بهذا العمل وجه صاحبه و اطمسوا عینیه لان صاحبه لم یرحم شیئا، اذا اصاب عبدا من عباد الله ذنب للاخره او ضر فی الدنیا شمت به، امرنی به ربی ان لا ادع عمله یجادوزنی.

یعنی: و فرمود: بار دیگر حافظان، اعمال بنده نظیر نماز و زكات و حج و عمره را بالا برده تا به آسمان ششم می رسند كه فرشته می گوید: بایستید، من صاحب رحمت هستم، این عمل را بر صورت صاحبش بزنید و چشمانش را كور نمایید؛ چون او بر چیزی رحم نمی كرد، اگر به بنده ای از بندگان خدا گناه اخروی یا ضرر دنیوی می رسید، صاحبش را شماتت می كرد، پروردگارم به من فرمان داده كه نگذارم عملش از من تجاوز كند .

قال، و تصعد الحفظه بعمل العبد بفقه و اجتهاد و ورع وله صوت كالرعد وضوء كضوء البرق و معه ثلاثه الاف ملك فتمر به الی السماء السابعه فیقول الملك: قفوا و اضربوا بهذا العمل وجه صاحبه، انا ملك الحجاب احجب كل عمل لیس لله، اراد رفعه عند القواد، و ذكرا فی الجالس، وصیتا فی المدائن، امرنی ربی ان لا ادع عمله یتجاوزنی الی غیری ما لم یكن لله خالصا .

یعنی: فرمود: حافظان، عمل بنده را كه همراه با فهم و كوشش و ورع بوده را به آسمان می برند در حالی كه صدایی مانند رعد و نوری مثل برق دارد، علاوه و بر این، سه هزار فرشته هم آن را همراهی می كنند، وقتی به فرشته آسمان هفتم می رسند می گوید: بایستید و این عمل را بر چهره صاحبش بكوبید، من ملك حجابم، هر عملی كه برای خدا نباشد را از او پوشیده می دارم، این فرد هدفش این بود كه نزد رهبران و پیشوایان، دارای مقام و رفعتی گردد و نامش را در مجالس ببرند و آوازه اش به شهرها برسد، پروردگارم به من فرمان داده تا وقتی كه عملش برای خدا خالص نشده، نگذارم از من بگذرد و به دیگری برسد .

قال: و تصعد الحفظه بعمل العبد مبتهجا به من صلاه و زكاه و صیام و حج و عمره و حسن الخلق و صمت و ذكر كثیر تشیعه ملائكه السماوات و الملائكه السبعه بجماعه فیطوون الحجب كلها حتی یقوموا بین یدیه سبحانه فیشهدوا له بعمل و دعاء فیقول: انتم حفظه عمل عبدی، و انا رقیب علی ما فی نفسه، انه لم یردنی بهذا العمل، علیه لعنتی، فیقول الملائكه: علیه لعنتك و لعنتنا .

یعنی: بعد فرمود: این بار، حافظان، اعمال بنده را در حالی كه بدان خوشحال است بالا می برند، اعمالی مانند: نماز و زكات و روزه و حج و عمره و اخلاق نیكو و سكوت و ذكر بسیار كه ملائكه آسمانها و نیز آن هفت ملك آن را مشایعت می كنند، تمام پرده ها را می درند تا در برابر خداوند سبحان قرار گرفته برایش به عمل و دعا گواهی می دهند كه ذات اقدس الهی می گوید:

شما حافظان و نگهبانان عمل بنده من هستید، ولی (از قلبش خبر ندارید) من بر آنچه در نفس او می گذرد، نگهبانم، او با این عملش مرا اراده نكرده بود، لعنت من بر او باد، در اینجا ملائكه هم می گویند: لعنت تو و لعنت ما بر او باد .

معاذ در این هنگام به گریه افتاد و به رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفت: چكنم كه در عمل من اخلاص باشد؟ فرمود:

اقتد بنبیك - یا معاذ - فی الیقین.

یعنی: ای معاذ! در یقین (به توحید) به پیامبرت اقتدا كن.

معاذ گوید: گفتم: تو رسول خدایی و من معاذم، فرمود:

( و ان كان فی عملك تقصیر - یا معاذ فاقطع لسانك عن اخوانك و عن حمله القران، ولتكن ذنوبك علیك لا تحملها علی اخوانك، ولا تزك نفسك بتذمیم اخوانك، ولا ترفع نفسك بوضع اخوانك، ولا تراء بعملك، ولا تدخل من الدنیا فی الاخره، ولا تفحش فی مجلسك لكی یحذروك لسوء خلقك، ولا تناج مع رجل و انت مع اخر، ولا تعظم علی الناس فتقطمع عنك خیرات الدنیا، ولا تمزق و الناس فتمزقك كلاب اهل النار، قال الله تعالی: والناشطات نشطا ) ( 221 ) .

یعنی: (ای معاذ!) اگر در عملت كوتاهی هست (آن را از این جبران كن:) زبانت را از سخن گفتن در مورد برادران دینی و حاملان قرآن، كوتاه كن، گناهت را به حساب خودت بیاور و بر دوش برادرانت نیندازد، مبادا از طریق مذمت برادران دینی، بخواهی خودت را موجه و پاك جلوه دهی، خود را به قیمت پایین آوردن برادرانت بالا نبر، با عملت ریا نكن، ذره ای از اغراض دنیایی را در كارهای اخروی دخالت نده، در نشست و برخاستهایت، بد زبان نباش تا مردم به خاطر اخلاق بدت را تو كناره بگیرند، اگر فرد سومی در مجلس هست، نجوا ( 222 ) نكن، بر مردم بزرگی ننما كه خیرات دنیا از تو قطع خواهد شد، بر مردم طعنه ( 223 ) نزن كه سگهای اهل جهنم بر تو طعنه خواهند زد، خداوند متعال می فرماید: قسم به ناشی ات!.

( افتدری ما الناشطات؟ انها كلاب اهل النار تنشط اللحم و العظم ) .

یعنی: آیا می دانی ناشطات كیایند؟ آنها سگهای اهل جهنم اند كه گوشت و استخوان را می گزند .

عرض كردم: چه كسی طاقت حمل این اوصاف را دارد؟ فرمود:

( یا معاذ، انه یسیر علی من یسره الله تعالی علیه ) .

یعنی: ای معاذ! این كارها برای كسی كه خداوند آنها را برایش آسان كند، سهل خواهد بود .

راوی گوید: آنقدر كه معاذ این حدیث را تلاوت می كرد، قرآن را تلاوت نمی نمود.