آيين بندگى و نيايش

آيين بندگى و نيايش0%

آيين بندگى و نيايش نویسنده:
مترجم: حسین غفاری ساروی
گروه: کتابخانه فلسفه و عرفان

آيين بندگى و نيايش

نویسنده: شیخ احمد بن فهد حلی
مترجم: حسین غفاری ساروی
گروه:

مشاهدات: 46001
دانلود: 8222

توضیحات:

آيين بندگى و نيايش
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 30 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 46001 / دانلود: 8222
اندازه اندازه اندازه
آيين بندگى و نيايش

آيين بندگى و نيايش

نویسنده:
فارسی

یوسف عليه‌السلام گفت: پس چگونه خواهی بود اگر پیامبر آخر الزمان كه نامش محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است را ببینی كه هم از من زیباتر است، هم خودش اخلاق تر و هم بخشنده تر.

زلیخا گفت: راست می گویی، (سخنت را تایید می كنم)

یوسف عليه‌السلام گفت: از كجا دانستی راست می گویم؟

زلیخا گفت: چون تا نامش را بردی، محبتش در قلب من جا گرفت:

در اینجا خداوند عزیز و جلیل بر یوسف عليه‌السلام وحی فرستاد كه زلیخا راست می گوید و چون او محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را دوست دارد، من هم او را دوست دارم، آنگاه خداوند متعال به یوسف عليه‌السلام امر كرد كه با زلیخا ازدواج كند.

جابر از امام صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه:

432 - ( ان ملكا من الملائكه سال الله ان یعطیه سمع العباد فاعطاه الله فذلك الملك قائم حتی تقوم الساعه، لیس احد من المومنین یقول: صل علی محمد و اهل بیته الا و قال الملك: و علیك السلام، ثم یقول الملك: یا رسول الله، ان فلانا یقروك السلام، فیقول رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و عليه‌السلام . )

یعنی: فرشته ای از فرشتگان از خدا خواست كه قدرت شنیدن سخنان بندگان را به او بدهد، خداوند متعال هم این كار را كرد، تا روز قیامت هرگاه یكی از مومنین بگوید: خدایا! بر پیامبر و اهل بیتش صلوات و درود بفرست. این ملك اولا می گوید و علیك السلام و ثانیا به رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می گوید:

ای رسول حق! فلانی به تو سلام می رساند كه پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هم می گوید: و عليه‌السلام .

امیر المومنین عليه‌السلام فرمود:

433 - ( اعطی السمع ابعه: النبی صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و الجنه، و النار، والحوالعین، فاذا فرغ العبد من صلاته فلیصل علی النبی صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، و لیسال الله الجنه، و لیستجر بالله من النار، و لیساله ان یزوجه من الحور العین، فانه من صلی علی النبی رفعت دعوته، و من سال الله الجنه قالت الجنه یا رب، اعط عبدك ما سالك، و من استجار بالله من الناقالت النار: یا رب، اجر عبدك مما استجار منه، و من سال الحور العین قلن: یا رب، اعط عبدك ما سال ) .

یعنی: به چهارم شخص، قدرت شنوایی (ویژه) داده شده است: پیامبر، بهشت، جهنم و حور العین. آنگاه كه بنده از نمازش فارغ شد، بر پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درود بفرستد، از خدا بهشت طلب كند، از جهنم به او پناه ببرد و بخواهد كه حور العین را به ازدواج وی در اورد چون: هر كس كه بر پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درود بفرستد، دعایش حتما بالا می رود.

كسی كه از خدا بهشت طلب كند، بهشت می گوید: پروردگارا! آنچه ار كه بنده ات می خواهد به او بده. كسی كه از جهنم به خدا پناه می برد، جهنم می گوید: خدایا! بنده ات را از آنچه كه به تو پناه می برد، پناه بده. و كسی كه از خدا حور العین می خواهد، حورالعین می گویند: پروردگارا! خواهش بنده ات را عطا كن .

محمد بن مسلم از امام باقر یا امام صادق عليهما‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

434 - ( ما فی المیزان شی ء اثقل من الصلاه علی محمد وال محمد، ان الرجل، لیوضع عمله فی المیزان فیمیل به فیخرج النبی صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم الصلاه علیه واله فیضعها فی میزانه فیر حج به. )

یعنی: چیزی در ترازوی اعمال، سنگین تر از صلوات بر محمد و آل محمد نیست (در قیامت اعمال فردی (بدون صلواتش) را می آورند و در میزان قرار می دهند می بینند سبك است، آنگاه پیامبر اكرم صلواتها را آورده در میزان انی فرد قرار می دهد كه موجب سنگینی آن می گردد .

هشام بن سالماز امام صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

435 - دعا از خداوند متعال پوشیده می ماند یعنی اجابت نمی شود تا آنكه دعا كننده بر محمد آل محمد صلوات بفرستد.

و نیز فرمود:

436 - ( من دعا ولم یذكر النبی صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رفرف الدعاء علی راسه، فاذا ذكر النبی رفع الدعاء ) .

یعنی: كسی كه دعا كند بدون آنكه نامی از پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ببرد، آن دعا بالای سرش پرواز می كند تا وقتی كه این فرد، ذكری از آنحضرت بنماید كه در این هنگام، دعایش بالا می رود .

437 - ( من كانت له الی الله حاجه فلیبدا بالصلاه علی محمد و اله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ثم یسال حاجته ثم یختم بالصلاه علی محمد و اله فان الله عزوجل اكرم من ان یقبل الطرفین و یدع الوسط اذا كانت الصلاه علی محمد وال محمد لا تحجب عنه ) .

یعنی: كسی كه حاجتی به درگاه الهی دارد قبل از آن صلوات بر محمد و آلش بفرستد، آنگاه حاجتش را بخواهد بعد دعایش را با صلوات بر محمد و آلش به پایان ببرد؛ چون خداوند عزیز و جلیل، كریم تر از آن است كه دو طرف دعا را قبول كند و وسطش را رها نماید كه صلوات بر محمد آل محمد از او پوشیده نمی ماند (و مستجاب می گردد).

ی - گریه در حال دعا:

این عمل ادبی بزرگ و مقامی عالی است به چند دلیل:

اولا: گریه به دلالت بر رقت قلب دارد و رقت قلب هم دلیل بر اخلاص است كه هرگاه اخلاص آمد، اجابت هم می آید. امام صادق عليه‌السلام فرمود:

438 - ( اذا اقشعر جلدك و دمعت عیناك و وجل قلبك فدونك دونك فقد قصد قصدك ) .

یعنی: آنگاه كه پوست بدنت لرزید و چشمانت پر از اشك گردید و قلبت هراس برداشت، آن حال را خوب نگهدار كه مقصودت حاصل شده است .

و در مقابل، خشكی چشم و نیامدن اشك، بر اثر قساوت قلب است كه در خیر بدان اشاره شده است، چنین حالتی دو اثر دارد:

اول - نشانه دوری از خداست كه خداوند متعال به حضرت موسی عليه‌السلام وحی فرستاد:

یا موسی، لا تطول فی الدنیا املك فیقسو قلبك، و قاسی القلب منی بعید ( 147 ) .

یعنی: ای موسی! در دنیا آرزویت طولانی نباشد كه قلبت را سخت می كند و قلب سخت هم از من دور است .

دوم - چنین كسی دعایش پذیرفته نیست كه حضرت صادق عليه‌السلام فرمود:

( لا یقل الله دعاء بظهر قلب قاس ) ( 148 ) .

یعنی: خداوند متعال دعا را از قلب قاسی و سخت، قبول نمی كند .

ثانیا - گریه، نشانه مطیع شدن بنده از غیر خدا به سوی او و نشانه خشوع بسیار است كه رسول حق صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

439 - ( اذا احب الله عبدا نصب فی قلبه نائحه من الحزن، فان الله یحب كل قلب حزین، و انه لا یدخل النار من بكی من خشیه الله تعالی حتی یعود اللبن الی الضرع، و انه لا یجتمع غبار فی سبیل الله و دخان جهنم فی منخری المومن ابدا و اذا ابغض الله عبدا جعل فی قلبه مزمارا من الضحك و ان الضحك یمیت القلب والله لا یحب الفرحین ) .

یعنی: هرگاه خداوند بنده ای را دوست داشته باشد، در قلب او نوحه و اندوه جای می دهد؛ چون او قلب محزون را دوست دارد، كسی كه از ترس خداوند متعال گریه كرده باشد، داخل آتش جهنم نخواهد شد مگر آنكه شیر به پستان مادر بر گردد ( 149 ) ، گرد و خاك خوردن در اه خدا با دود آتش جهنم در بینی مومن، هرگز جمع نخواهد شد. هرگاه خدا بنده ای را دشمن بدارد، در قلبش سرودی از خنده قرار می دهد كه قلبش را می میراند، خداوند هم افراط كنندگان در شادی و فرح را دوست ندارد .

ثالثا - گریه موافق است با فرمان خداوند سبحان به انبیایش كه به عیسی عليه‌السلام فرمود:

440 - ( یا عیسی، هب لی من عینیك الدموع، و من قلبك الخشیه، و قم علی قبور الاموات فنادهم بالصوت الرفیع فلعلك تاخذ موعظتك منهم، وقل: انی لاحق فی اللاحقین، صب لی من عینیك الدموع و اخشع لی بقلبك، یا عیسی، استغث بی فی حالات الشده فانی اغیث المكروبین، و اجیب المضطرین، و انا ارحم الراحمین ) .

یعنی: ای عیسی!! اشك چشمان و خشیت و هراس قلبت را در درگاه من به هدیه بیاور، بر سر قبور مردگان بایست و آنان را با صدای بلند بخوان تا شاید پند و موعظه ات را از آنان دریافت داری و با خود بگو كه: من نیز به آنان ملحق خواهم شد. به خاطر من از چشمانت اشك بریز و قلبت را برای من خاشع گردان. ای عیسی! در روزگار سختی، از من كمك بخواه كه من گرفتاران را نجات می دهم و پریشانها را اجابت می كنم؛ چون من ارحم الراحمین هستم .

و در وحی خود به موسی عليه‌السلام فرمود:

441 - ( یا موسی، كن اذا دعوتنی خائفا مشفقا و وجلا، و عفر و جهك فی التراب، و اسجد لی بمكارم بدنك، واقنت بین یدی فی القیام، و ناجنی حیث ناجیتنی بخشیه من قلب وجل، و احی بتوراتی ایام الحیاه، و علم الجهال محامدی، و ذكرهم الائی و نعمی، و قل لهم لا یتمادون فی غی ما هم فیه فان اخذی الیم شدید. )

یا موسی، لا تطول فی الدنیا املك فیقسو قلبك، و قیفسو قلبك، و قاسی القلب من بعید، و امت قلبك بالخشیه، و كن خلق الثیاب، جدید القلب، تخفی علی اهل الارض، و تعرف فی اهل السماء، جلیلش البیوت مصباح اللیل، واقنت بین ید قنوت الصابرین، وصح الی من كثره الذنوب صیاح الهارب من عدوه، واستعن بی علی ذلك فانی نعم العون و نعم المستعان .

یعنی: ای موسی! هنگام دعا باید خائف، سوخته دل و بیمناك باشی.

صورتت را به خاك بمال و با بهترین اعضایت برایم سجده كن، در برابر من كه ایستاده ای، دستهای گدائی را به قنوت بلند نما و هنگام مناجاتت با حالتی هراسناك و قلبی بیمناك مناجات كن. در مدت عمرت، باید تورات مرا زنده نمایی، به نادانان خوبیهای مرا بیاموزند و نعمتهای مرا به یادشان بیاور و به آنان بگو: مبادا در این گمراهی كه بسر می برید، بیشتر بمانید كه مواخذه من دردناك و شدید است.

ای موسی! در دنیا آرزویت طولانی نباشد كه موجب سختی قلبت می گردد و سخت دلان هم از من بدروند. قلبت را با هراس از من، بمیران، لباست پاره و قلبت نو باشد. میان اهل زمین پنهان باش و در بین اهل آسمان آشنا. خانه نشین باش و چراغ شبها ( 150 ) در برابر من همچون صابرین، فرمانبرداری كن، از زیادی گناهان به سوی من فریاد بر آور همچون كسی كه از ترس دشمن، فرار كرده، فریاد می زند و بر این كارها از من كمك بخواه كه من بهترین كمك دهنده هستم .

و نیز فرمود:

442 - ( یا موسی، اجعلنی حرزنك، وضع عندی كنزك من الباقات الصالحات ) .

یعنی: ای موسی! مرا سپر خود كن و گنجت ار كه عبارت باشد از اعمال صالح، نزد من بگذار .

رابعا - خصوصیات و فضایلی در گریه كردن و اشك ریختن هست كه در سایر اقسام عبادات، یافت نمی شود، در روایت آمده است كه:

443 - ( بین الجنه و النار عقبه لا یجوزها الا البكاوون من خشیه الله تعالی ) .

یعنی: بین بهشت و جهنم گردنه ای است كه غیر از گریه كنندگان از ترس خداوند متعال، از آن رد نمی شوند .

از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روایت شده است كه فرمود:

444 - ( ان ربی تبارك و تعالی اخبرنی فقال: و عزتی و جلالی ما ادرك العابدون مما ادرك البكاوون عندی شیئا و انی لابنی لهم فی الرفیع الا علی قصرا لا یشاركهم فیه غیرهم ) .

یعنی: پروردگار من به من خیر داد و گفت كه: به عزت و جلالم سوگند!

هرگز آنچه را كه گریه كنندگان نزد من دریافت می دارند، عابدان دریافت نخواهند كرد، من در مقامات بالا برایشان قصری بنا می كنم كه دیگران با آنان شریك نخواهند بود .

و به موسی عليه‌السلام وحی كرد و فرمود:

445 - ( وابك علی نفسك ما دمت فی الدنیا، و تخوف الحطب و المهالك، ولا تغرنك زینه الحیاه الدنیا و زهرتها ) .

یعنی: تا وقتی كه در دنیا هستی، بر خودت گریه كن، از چیزهایی كه موجب آتش و هلاكت می شود، بترس مبادا زینت و زیبائی زندگانی دنیایی، تو را بفریبد .

و به عیسی عليه‌السلام فرمود:

446 - ( یا عیسی بن البكر البتول، ابك علی نفسك بكاء من قد ودع الاهل و قلی الدنیا و تركها لاهلها و صارت رغبته فیما عند الهه ) .

یعنی: ای عیسی بن مریم؛ بر خودت گریه كن؛ مانند گریه كسی كه می خواهد با خانواده اش خدا حافظی و وداع كرده، دنیا را رها و آن را برای اهلش ترك نماید و میل و رغبتش در چیزهایی است كه نزد خدایش دارد .

از امیر المومنین عليه‌السلام نقل است كه فرمود:

447 - ( لما كلم الله موسی عليه‌السلام قال: الهی ما جزاء من دمعت عیناه من خشیتك؟ قال: یا موسی، اقی وجهه من حر النار، و امنه یوم الفزع الاكبر ) .

یعنی: آن هنگام كه خداوند متعال با موسی عليه‌السلام سخن می گفت: كلیم حق پرسید: خدایا! پاداش كسی كه اشك چشمانش از هراس تو بریزد چیست؟ فرمود: ای موسی! چهره اش را از گرمای آتش جهنم حفظ می كنم و روزی كه فریادها در آن روز بلند است او را امان می دهم .

امام صادق عليه‌السلام فرمود:

448 - ( كل عین باكیه یوم القیامه الا ثاث عیون. عین غضت عن محارم الله، و عین سهرت فی طاعه الله، و عین بكت فی جوف اللیل من خشیه الله ) .

یعنی: هر چشمی روز قیامت گریان است مگر سه چشم: چشمی كه محارم الهی را نبیند، چشمی كه در راه اطاعت خدا، شب را به صبح برساند و چشمی كه در میان شب، از ترس خدا بگرید .

449 - ( ماشی ء الا و اله كیل او وزن وله كیل او وزن الا الدموع فان القطره تطفی ء بحارا من النار، فاذا اغرو رقت العین بمائها لم یرهق و جهه فتر ولا، فاذا فاضت حرمه الله علی النار، ولو ان باكیا بكی فی امه لرحموا ) .

یعنی: هر چیزی وزن و اندازه دارد مگر اشك كه یك قطره از آن، دریاهایی از آتش را خاموش می كند، آنگاه كه چشم از اشك پر شود، آن صورت در قیامت نه سختی می بیند و نه خواری را. و وقتی كه آن اشك از چشمها جاری شد، خداوند متعال آن صورت را بر آتش حرام می كند و اگر گریه كننده ای بر امتی بگرید، خداوند متعال تمام آنان را مشمول رحمت خویش می گرداند .

450 - ( ما من عین الا وهی باكیه یوم القیامه الا عین بكت من خوف الله، وما اغرورقت عین بمائها من خشیه الله الا حرم الله سائر جسده علی النار، ولا فاضت علی خده فزهق ذلك الوجه قتر ولا ذله، و ما من شی ء الا وله كیل او وزن الا الدمعه فان الله یطفی ء بالیسیر منها البحار من النار، ولو ان عبدا بكی فی امه لرحم الله تلك الامه ببكاء ذلك العبد ) .

یعنی: هیچ چشمی نیست مگر آنكه در روز قیامت گریان است بجز چشمی كه از ترس خدا گریه كرده باشد، هرگز چشمی از ترس خدا با اشك پر نشد مگر آنكه ذات اقدس الهی سایر اعضای بدنش را بر آتش حرام گردانید و نشد این اشك جاری شود و آن چهره سختی و ذلت ببیند.

هر چیزی وزن و اندازه ای دارد مگر اشك كه خداوند متعال با مقدار كمی از آن، دریاهایی از آتش را خاموش می كند اگر بنده ای درباره امتی بگرید، خداوند منان آن را به واسطه گریه همین بنده مشمول رحمت خویش می نماید .

از معاویه بن عمار نقل شده است كه گفت: از حضرت صادق عليه‌السلام شنیدم:

451 - ( كان فی وصیه رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لعلی عليه‌السلام انه قال: یا علی، اوصیك فی نفسك بخصال فاحفظها ثم قال ن اللهم اعنه وعد خصالا و الرابعه كثره البكاء من خشیه الله عزوجل یبنی لك بكل دمعه الف بیت فی الجنه. )

یعنی: در وصیت رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به علی عليه‌السلام آمده است كه: ای علی! تو را به چند خصلت سفارش می كنم كه باید آنها را حفظ نمایی. سپس فرمود: خدایا! علی را بر این كار كمك كن. آنگاه حضرت آن خصال را بر شمرد تا اینكه فرمود: صفت چهارم، گریه زیاد از ترس خداوند عزیز و جلیل است كه در برابر هر قطره اشكی، برایت هزار خانه در بهشت ساخته می شود .

ابو حمزه از امام باقر عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

452 - ( ما من قطره احب الی الله من قطره دموع فی سواد اللیل مخافه من الله لا یراد بها غیره ) .

یعنی: قطره ای نزد خدا دوست داشتنی تر نیست از قطره اشكی در سیاهی شب كه فقط به خاطر ترس از او باشد .

كعب الاحبار گوید: قسم به آن كس كه جانم در دست اوست! اگر از ترس خدا بگریم و اشكم بر رخسارم سیلان كند، نزد من محبوبتر از آن است كه یك كوه طلا را در راه خدا صدقه بدهم.

ابن ابی عمیر از یك از یارانش روایت كرده است كه امام صادق عليه‌السلام فرمود:

453 - ( اوحی الله عزوجل الی موسی عليه‌السلام : ان عبادی لم یتقربوا الی بشی ء احب الی من ثلاث خصال، قال موسی: یا رب، و ما هن؟ قال یا موسی، الزهد فی الدنیا، و الورع عن المعاصی، والكباء من خشیتی. قال موسی، یا رب، فلمن صنع ذا؟ فاوحی الله الیه: یا موسی، اما الزاهدون فی الدنیا ففی الجنه، و اما البكاوون من خشیتی ففی الرفیع الا علی لا یشاركهم فیه احد غیرهم، و اما الورعون عن المعاصی فانی افتش الناس ولا افتشهم ) .

یعنی: خداوند عزیز و جلیل به موسی عليه‌السلام وحی كرد كه: بندگان من به چیزی محبوبتر از سه صفت به من تقرب نجستند. موسی عليه‌السلام گفت: پروردگارا! آن سه صفت چیست؟ فرمود: ای موسی! آن سه، زهد در دنیا، دوری از گناهان و گریه از ترس من است.

موسی عليه‌السلام گفت: پروردگارا! برای كسی كه این چنین باشد چه خواهد بود؟ فرمود: ای موسی! زاهدان دنیا در بهشت من بسر می برند، گریه كنندگان از ترس من، در مقام برتری قرار دارند كه غیر از آنان احدی شریكشان نیست و آنانكه گناه را ترك كرده اند، من (در قیامت) همه را تفتیش و بازرسی می كنم، امام آنان را بازرسی نخواهم كرد .

در خطبه وداع رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمده است كه:

454 - ( و من ذرفت عیناه من خشیه الله كان له بكل قطره من دموعه مثل جبل احد تكون فی میزانه من الاجر، و كان له بكل قطره عین من الجنه علی حافتیها من المدائن و القصور ما لا عین رات ولا اذن سمعت ولا خطر بقلت بشر ) .

یعنی: كسی كه از ترس خدا اشك چشمش جاری گردد، در برابر هر قطره از آن اشكها به مقدار كوه احد در پرونده اعمالش اجر و پاداش ثبت می گردد و در مقابل هر قطره، چشمه ای در بهشت برای او خواهد بود، در دو طرف این چشمه، شهرها و قصرهایی قرار دارد كه نه چشمه آن را دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور كرده است .

از امام باقر عليه‌السلام روایت شده است كه فرمود:

455 - ( ان ابراهیم النبی عليه‌السلام قال: الهی ما لعبد بل وجهه بالدموع من مخافتك؟ قال الله تعالی: جزاءه مغفرتی و رضوانی یوم القیامه ) .

یعنی: ابراهیم نبی عليه‌السلام از ذات اقدس الهی پرسید: خدایا! برای بنده ای كه چهراش را با اشكهایی كه از خوف تو ریخته شده، تر گرداند چه خواهد بود؟ خداوند متعال پاسخ داد: پاداشش، آمرزش و مقام رضوان من در قیام خواهد بود .

اسحاق بن عمار گوید: به امام صادق عليه‌السلام عرض كردم: دعا می كنم و دلم می خواهد گریه بكنم ولی اشكی نمی آید، اما وقتی بعضی از نزدیكانم كه وفات یافته اند را به یاد می آوردم، دلم می شكند و اشكم جاری می گردد، آیا چنین كاری جایز است؟، فرمود:

456 - ( نعم، تذكرهم، فاذا رقفت فابك لربك تبارك و تعالی ) .

یعنی: بلد جایز است، آن اموات را به یاد بیاور و وقتی قلبت شكست، برای خداوند تبارك و تعالی گریه كن .

تباكی ( 151 )

اگر گریه ای نكردی، خودت را وادار كن و سعی نما تا شاید اشكی بیاید، این حالت را تباكی گویند كه امام صادق عليه‌السلام فرمود:

457 - ( و ان لم یكن بك بكاء فلتتباك ) .

یعنی: اگر گریه ای نكردی لا اقل تباكی داشته باش .

سعید بن یسار گوید به حضرت صادق عليه‌السلام عرش كردم: اگر در حال دعا اشكی از چشمانم جاری نشد، آیا می توانم تباكی داشته باشم؟ فرمود:

458 - ( نعم ولو مثل راس الذباب ) .

یعنی: بله حتی اگر به اندازه سر مگسی باشد .

از ابی حمزه نقل شده است كه امام صادق عليه‌السلام به ابی بصیر فرمود:

459 - ( ان خفت امرا یكون او حاجه تریدها فابدا بالله فمجده و اثن علیه كما هو اهله، وصل علی النبی واله عليهم‌السلام و تباك ولو مثل راس الذباب، ان ابی كان، یقول: اقرب ما یكون العبد من الرب وهو ساجد یبكی. )

یعنی: اگر از وقوع حادثه ای می ترسی یا حاجتی داری، اول خداوند متعال را تمجید كن و آنچنانكه سزاوار است او را احمد و ثنا نما، بعد بر پیامبر و آلش صلوات بفرست و پس از آن، اشكی بریز حتی اگر به مقدار سر مگسی باشد؛ چون پدرم می فرمود: نزدیكترین حالات بنده به پروردگارش این است كه به سجده رود و در آن حال، گریه كند .

و از آن حضرت نقل شده است كه فرمود:

460 - ( ان لم یجبك البكاء فتباك فان خرج منك مثل راس الذباب فبخ بخ ) .

یعنی: اگر گریه به تو پاسخ مثبت نمی دهد و اشكی نمی آید، تباكی داشته باش كه اگر به اندازه سر مگسی هم اشك از تو خارج شد، خوشا به حالت! .

نصیحت

هنگام دعا می توانی از طرق زیر چشمانت را با خود همراه كرده تا اشكهایت سرازیر شود:

- به یاد گناهان بزرگ و آبرو ریزیهای روز قیامت خوش باش كه همه مخلوقات عالم از خدایی كه هم حاكم آن روز است و هم عالم به همه چیز، می هراسند.

- صحنه قیامت در برابرت تمثل پیدا كند كه زبانها لال می شوند و سخنرانان فصیح، خاموش می گردند ولی اعضای بدن شهادت می دهند و صحبت می كنند، آنانكه در دنیا صداهایی نرم و نازك داشتند، در آنجا صدایشان بزرگ و گوش خراش می شود، در این حال، عرق، سروری مردم را می گیرد به طوری كه از نرمی گوشها بر زمین می ریزد.

روزی كه رازهای نهان فاش می شود و باطن و اندرون انسان آشكار می گردد، از زشتیها پرده برداری می شود و كسی توجهی ندارد.

- از رسول خدا روایت است كه فرمود:

461 - ( یحشر الناس یوم القیامه حفاه عراه عزلاء قد الجمهم العرق و بلغ شحوم الاذان ) .

یعنی: روز قیامت مردم با پای برهنه عریان و دست خالی از هر سلاحی محشور می شوند، در حالی كه عرق سر و رویشان را گرفته و به نرمی گوشها رسیده است .

سوده همسر پیامبر اكرم تا این را شنید گفت: ای وای! پس مردم همدیگر را می بینید، فرمود:

( شغل الناس عن ذلك ) .

یعنی: مردم به این توجهی ندارند. آنگاه به این آیه قرآن استناد كرد كه می فرماید:

( لكل امری ء منهم یومئذ شان یغنیه ) ( 152 ) .

یعنی: هر كس را در آن روز، كاری است كه به خود مشغولش دارد .

سپس فرمود:

( و كیف و انی لهم بالنظر؟ و منهم المسحوب علی وجهه و الماشی علی بطنه و منهم من یوطا بالاقدام مثل الذر، و منهم المصلوب علی شفیر النار حتی یفرغ الناس من الحساب، و منهم من تسلط علیه الماشیه ذوات الاخفاف فتطاه با خفافها و ذوات الا ظلاف فتنطحه بقرونها و تطاه با ظلافها ) .

یعنی: چگونه می توانند بر همدیگر نظر كنند در حالی كه عده ای را به صورت، بر زمین می كشند عده ای روی شكمشان حركت می كنند، دسته دیگر چون خاك، زیر دست و پا لگد مال می شوند، گروه دیگر را در كنار آتش بر صلیب می كشند تا مردم از حساب فارغ گردند، عده دیگر، برگردنشان مارهایی آویزان می كنند كه اینان را بگزند تا حسابرسی مردم تمام شود، گروه دیگر زیر دست و پای چهار پایان لگدمال می شوند و حیوانات شاخدار به آنان شاخ می زنند و لگد كوبشان مینمایند .

باید در احوالات مردم در روز قیامت و قبل و بعد از آن، فكر كنی كه چه كسانی اهل سعادتمند و چه كسانی اهل شقاوت، در این صورت حتما برایت سبب خوف و انگیزه اشك و اخلاص قلب، حاصل می شود.

هرگاه به چنین حالتی رسیدی، آن را غنیمت بشمار و بدانكه چنین ساعاتی از نفیس ترین لحظات عمر توست، در این حالت است كه باید سوالات و نیازهایت را به درگاه خداوند صاحب جلال، عرضه بداری و از اهم حاجاتت این باشد كه:

اولا - اقبال و توجه خداوند سبحان به تو دوام یابد.

ثانیا - اقبال و توجه توبه او نیز ادامه داشته باشد.

ثالثا - ادب حضورش را به نیكوترین وجه درك كرده باشی.

و رابعا - حاجاتت را خواستی طلب كنی، چیزی بخواه كه جمال و زیبایی واقعی و حقیقی برایت بیاورد و گرفتاری و وبال را از توقع كند، نه اینكه مال (دنیا) طلب كنی؛ چون نه او برای تو باقی می ماند و نه تو برای آن.

تنبیه

بدانكه گریه كردن و ضجه و ناله زدن به درگاه الهی، از گناهان و طلب رها شدن از آن، صفت خوبی است اما تا جدایی از گناه و توبه از معاصی نباشد، فایده ای ندارد كه جناب سید العابدین علی بن الحسین عليه‌السلام فرمود:

462 - ( ولیس الخوف من بكی و جرت دموعه ما لم یكن له ورع یحجزه عن معاصی الله، و انما ذلك خوف كاذب ) .

یعنی: خوف این نیست كه كسی گریه كند و اشك بریزد، اما ورعی كه او را از گناهان دور كند، دوی نباشد، این خوف دروغ است .

از رسول خدا - صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ه نقل است كه فرمود:

463 - ( موسی بر جل من اصحابه وهو ساجد و انصرف من حاجته و هو ساجد، فقال عليه‌السلام لو كانت حاجتك بیدی لقضیتها لك، فاوحی الله عزوجل الیه یا موسی، لو سجد حتی ینفطع عنفه ما قبلته او یتحول عما اكره الی ما احب ) .

یعنی: حضرت موسی عليه‌السلام بر سر راهی، فردی از یارانش را دید كه در سجده است (از آنجا رفت و) كارش را انجام داد و برگشت، دید هنوز در سجده است، گفت: اگر حاجت تو در دست من بود آن را برایت بر آورده می ساختم. خداوند عزیز و جلیل به او وحی كرد كه: ای موسی! اگر آنقدر سجده كند تا گردنش قطع شود، او را نخواهم پذیرفت مگر آنكه دست از كارهای زشتش برداشته به چیزهایی كه من آن را دوست دارم، روی نماید .

در روایت دیگر آمده است كه:

464 - ( ان موسی مر برجل و هو یبكی ثم رجع و هو یبكی قال: الهی عبدك یبكی من مخافتك، قال الله تعالی: یا موسی، لو بكی حتی نزل دماغه مع دموع عینیه لم اغفر له و هو یحب الدنیا ) .

یعنی: حضرت موسی عليه‌السلام بر سر راهش مردی را دید كه گریه می كند، رفت و برگشت، دید هنوز گریه می كند، گفت: خدایا بنده ات از ترس تو است كه اشك می ریزد. خداوند متعال فرمود: ای موسی! اگر این فرد آنقدر گریه كند تا مغز سرش به همراه اشك چشمش خارج شود تا وقتی كه دنیا را دوست دارد، او را نخواهم آمرزید .

و در آنچه كه بر حضرت موسی عليه‌السلام وحی فرستاد، آمده است:

465 - ( یا موسی، ادعنی بالقلب التقی و اللسان الصادق ) .

یعنی: ای موسی! مرا با قلبی بی گناه و پاك و زبانی صادق و راستگو بخوان .

از امیر المومنین علی بن ابی طالب عليه‌السلام نقل است كه فرمود:

466 - ( الدعاء مفاتیح النجاح و مقالید الفلاح، و خیر الدعاء ما صدر عن صدر نقی و قلب تقی، و فی المناجاه سبب النجاه، و بالا خلاص یكون الخلاص، فاذا اشتد الفزع فالی الله المفزع ) .

یعنی: دعا، كلید كامیابی و رستگاری است و بهترین دعا آن است كه از سینه ای پاك و قلبی دارای تقوا صادر مناجات، سبب نجات است و اخلاص، موجب خلاصی، پس آنگاه كه سختیها شدت یافت، باید به سوی خدا فزع و زاری نمود .

ك - اعتراف به گناه قبل از درخواست و ذكر حاجات:

اولا - این عمل نشانه این است كه بنده از همه چیز غیر از خدا قطع امید كرده است.

ثانیا - این عمل نشانه تواضع است و هر كس كه تواضع پیشه كند، خداوند متعال درجاتش را بالا می برد. در روایت آمده:

467 - عابدی هفتاد سال خدا را بندگی كرد، روزها را روزه و شبها را به نماز می ایستاد، آنگاه حاجتی از خداوند متعال طلب نمود ولی روا نگردید، رو به خود كرد و گفت: اشكال از خود تو است؛ چون اگر در تو خیری می بود، حاجتت روا می شد، در این هنگام خداوند متعال فرشته ای برای او فرستاد و گفت: ای فرزند آدم! این یك لحظه ای كه خودت را كوچك شمردی، از تمامی عبادتهای گذشته ات بهتر است.

از امام باقر عليه‌السلام روایت است كه فرمود:

468 - ( اوحی الله تعالی موسی عليه‌السلام اتدری لم اصطفیتك بكلامی من دون خلقی؟ قال: لا یا رب، قال: یا موسی، انی قلبت عبادی ظهرا لبطن فلم ار اذل لی نفسا منك، انك اذا صلیت وضعت خدیك علی التراب ) .

یعنی: خداوند متعال بر حضرت موسی عليه‌السلام وحی فرستاد كه: آیا می دانی چرا تو را برای سخن خود انتخاب كردم نه دیگران را؟ گفت: نه، ای پروردگار من! فرمود: ای موسی، من بندگانم را زیر و رو كردم، ولی كسی را نیافتم كه در برابر من از تو خاضع تر باشد؛ چون تو هر گاه نماز می گزاری، چهره ات را نیز بر خاك قرار می دهی.

در روایت دیگر آمده است كه:

469 - ( انی قلبت عبادی ظهرا لبطن فلم ار اذل لی نفسا منك فاحببت ان ارفعك من بین خلقی ) .

یعنی: من بندگانم را زیر و رو كردم ولی كسی را نیافتم كه در برابر من از تو خاضع تر باشد، به همین خاطر دوست دارم كه از میان مخلوقاتم، مقام تو را برتر گردانم .

در روایت آمده است كه:

470 - خداوند سبحان بر حضرت موسی عليه‌السلام وحی فرستاد كه بالای كوهی برو و با من مناجات كن، در آنجا چندین كوه بودند، هر یك طمع داشتند كه كلیم حق، بر روی آن برود مگر كوه كوچكی كه خود را خرد و كوچك شمرد و گفت: من كمتر از آنم كه پیامبر خدا برای مناجات با رب العامین، بر من بالا برود، در این هنگام خداوند متعال بر موسی عليه‌السلام وحی فرستاد كه بالای همان كوه برو؛ چون او خود را چیزی به حساب نیاورد.

از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل است كه فرمود:

471 - ( ثلاثه لا یزید الله بهن الا خیرا: التواضع لا یزید الله به الا ارتفاعا، و ذل النفس لا یزید الله به الا عزا، و التعفف لا یزید الله به الا غنی ) .

یعنی: سه چیز است كه خداوند متعال در برابر آن، جز خیر نمی دهد: تواضع: خداوند سبحان در برابرش مقام انسان را رفیع می گرداند. فروتنی: خداوند منان در برابرش عزت نفس عطا می كند. دست كشیدن از محرمات: ذات اقدس الهی در برابرش، غنا و بی نیاز می دهد .

و نیز فرموده است:

472 - ( فی وضع النفس و كسرها و اسخاطها رضی الله سبحانه ) .

یعنی: در تواضع و كشاندند نفس و نارضایتی او، رضای خدای سبحان نهفته است .

در آنچه خداوند متعال بر حضرت داود عليه‌السلام وحی فرستاده، آمده است:

473 - ( یا داود، انی وضعت خمسه فی خمسه و الناس یطلبونها فی خمسه غیرها فلا یجدونها ) .

یعنی: ای داود! من پنج چیز را در پنج چیز قرار دادم، ولی مرم آنها را در پنج چیز دیگر می جویند و نمی یابند:.

( وضعت العلم فی الجوع و الجهد و هم یطلبونه فی الشبع و الراحه، فلا یجدونه ) .

یعنی: علم را در گرسنگی و تلاش و كوشش قرار دادم، ولی مردم آن را در سیری و راحتی می جویند و نمی یابند .

( و وضعت العز فی طاعتی و هم یطلبونه فی خدمه السلطان، فلا یجدونه ) .

یعنی: عزت را در اطاعت از خودم نهاده ام ولی مردم آن را در خدمت به سلاطین طلب می كنند و نمی یابند .

( و وضعت الغنی فی القناعه و هم یطلبونه فی كثره المال، فلا یجدونه ) .

یعنی: بی نیازی را در قناعت قرار دادم، ولی مردم آن را در مال زیاد می جویند و نمی یابند .

( و وضعت رضائی فی سخط النفس و هم یطلبونه فی رضی النفس، فلا یجدونه ) .

یعنی: رضایت خودم را در نارضایتی نفس نهاده ام، ولی مردم آن را در رضایت نفس طلب می كنند و نمی یابند .

( و وضعت الراحه فی الجنه و هم یطلبونها فی الدنیا، فلا یجدونها ) .

یعنی: و راحتی و آسایش را در بهشت قرار داده ام، اما مردم آن را در دنیا می جویند و نمی یابند .

ثالثا: دیگر از فواید ذكر گناهان، خوف و ترس از ذات اقدس الهی و رقت قلب است كه حضرت صادق عليه‌السلام فرمود:

( اذا رق احدكم فلیدع، فان القلب لا یرق حتی یخلص ) ( 153 ) .

یعنی: هر یك از شما آنگاه كه قلبش شكست، حتما دعا كند؛ چون قلب تا صاف نشود، نمی شكند .

رابعا - چه بسا شكستن قلب موجب ریزش اشك گردد كه این نیز خود ادبی از آداب دعاست، بنابر این، ادبی، موجب فراهم شدن ادب دیگر گردید.

و خامسا - فرمان امام صادق عليه‌السلام است كه فرمود:

( انما هی المدحه ثم الثناء ثم الاقرار بالذنب ثم المساله انه و الله ما خرج عبد من الذنب الا بالاقرار ) (15)

یعنی: اول مدح الهی، بعد ثنا و ستایش، سپس اقرار به گناهان، آنگاه سوال و درخواست كه به خدا سوگند! هیچ بنده ای از گناه خارج نشد، مگر به سبب اقرار به آن .

بنابر این، اقرار به گناه پنج فایده دارد:

اول - منقطع شدن به سوی خداوند متعال.

دوم - منقطع شدن به سوی خداوند متعال.

سوم - سبب رقت قلب است كه خود دلیل بر اخلاص است و در نتیجه موجب اجابت دعا می گردد.

چهارم - چه بسا موجب گریه نیز گردد كه گریه كردن، خود سید الا داب است.

پنجم - موافقت نمودن با فرمان حضرت صادق عليه‌السلام .

ل - با قلب به سوی خدا روی آوردن:

بسیار واضح است كه اگر كسی با تو صحبت كند و بدانی او از صحبتش غافل بوده فقط یك سری كلماتی را از بر كرده (یا از روی می خواند) ولی تو جهش به جای دیگر است، چنین فردی سزاوار این است كه تو هم از خطاب با او روی برگردانی و جوابش صادق آل محمد عليهم‌السلام فرمود:

474 - ( من اراد ینظر منزلته عند الله فلینظر منزله الله عنده، فان الله ینزل العبد مثل ما ینزل العبد الله من نفسه ) .

یعنی: كسی كه می خواهد ببیند رتبه اش نزد خدا چگونه است، ببیند رتبه خدا نزد او چطور می باشد؛ چون خداوند سبحان، بنده را در همان مقامی جای می دهد كه بنده، آن مقام را به خدا می دهد .

و امیر المومنین عليه‌السلام فرمود:

475 - ( لا یقبل الله دعاء قلب لاه ) .

یعنی: خداوند متعال دعای قلب غافل را قبول نمی كند .

سیف بن عمیرهاز حضرت صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

476 - ( اذا دعوت الله فاقبل بقلبك ) .

یعنی: هرگاه خدا را می خوانی، با قلبت به او روی كن .

در آنچه خداوند سبحان بر حضرت عیسی عليه‌السلام وحی فرستاد، آمده است:

( لا تدعنی الا متضرعا الی و همك هما واحدا فانك متی تدعنی كذلك اجبك ) ( 155 ) .

یعنی: دعا نكن مگر با حالت تضرع و تمام همتت را صرف این امر بنما كه هرگاه اینگونه مرا خواندی، تو را اجابت خواهم نمود .

و از معصومین عليهم‌السلام روایت شده است كه:

477 - ( صلاه ركعتین بتدبر خیر من قیام لیله و القلب ساه ) .

یعنی: دو ركعت نماز با تفكر و تدبر، بهتر است از نماز در طول شب در حالی كه دل به غیر حق مشغول باشد .

478 - ( لیس لك من صلاتك الا ما احضرت فیه قلبك ) .

یعنی: از نماز فقط آن مقدار كه حضور قلب داشتی، بهره ات خواهد بود .

از سن حضرت ادریس عليه‌السلام نقل شده است كه:

479 - ( اذا دخلتم فی الصلاه فاصر فوا الیها خواطر كم و افكار كم، و ادعوا الله دعاءا متفرجا، و اسالوه مصالحكم و منافعكم بخضوع و خشوع و طاعه و استكانه ) .

یعنی: وقتی وارد نماز شدید، خاطرات و افكارتان را از چیزهای دیگر، به نماز برگردانید، خدا را با طهارت و شادابی بخوانید و از او اصلاح و منفعت خود را خاضعانه، خاشعانه و مطیعانه و در حالت فروتنی بخواهید .

480 - ( اذا دخلتم فی الصیام فطهروا انفسكم من كل دنس و نجس و صوموا لله بقلوب خالصه صافیه منزهه عن الافكار السیه و الهواجس المنكره، فان الله یستنجس القلوب اللطخه و النیات المدخوله ) .

یعنی: هرگاه روزه می گیرند، جان خود را از هر پلیدی و نجاستی پاك سازید و برای خدا با قلبهایی خالص و صاف، روزه بگیرید، حتی خود را از فكر گناه نیز پاك گردانید؛ چون خداوند متعال، قلبهای آلوده و نیتهای نا خالص را نجس می داند .

م - دعا كردن قبل از آنكه احتیاجی پیدا شود (یعنی در دوران بی نیازی).

رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به ابوذر فرمود:

( یا ابا ذر، الا اعلمك كلمات ینفعك الله عزوجل بهن؟ قال: بلی یا رسول الله، قال: احفظ الله یحفظك، احفظ الله تجده امامك، تعر الی الله فی الرخاء یعرفك فی الشده، و اذا سالت فاسال الله، و اذا استعنت فاستعن بالله، فقد جری القلم بما هو كائن یوم القیامه، ولو ان الخلق كلهم جهدوا علی ان ینفعوك بما لم یكتبه الله لك ما قدروا علیه ) ( 156 ) .

یعنی: ای اباذر! آیا كلماتی به تو بیاموزم كه برایت منفعت داشته باشد؟ (آیا ذر می گوید:) گفتم: بلی ای رسول خدا! فرمود: تو از خدا حفاظت كن تا خدا از تو حفاظت كند. اگر از خدا حفاظت نمایی، او ار در جلو خود، خواهی یافت، در روز را حتی و آسایش، معروف و شناخته شده درگاه حق باش تا او تو را در روز شدت و نیازت بشناسد. اگر درخواستی داری از خدا بطلب و اگر كمك می خواهی از او بخواه، همانا مقدرات عالم تا روز قیامت تحت قلم ذات اقدس الهی است، اگر تمام خلق بكوشند تا نفعی به تو برسانند كه خدا آن را برایت ثبت نكرده است، هر گز قدرت چنین كاری را نخواهند داشت .

هارون بن خارجهاز امام صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

( ان الدعاء فی الرخاء لیستخرج الحوائج فی البلاء ) ( 157 ) .

یعنی: دعا، در زمان راحتی و آسایش، برای بر آورده شدن حوایج در روز نیازمندی است .

و از آن حضرت است كه فرمود:

( من تخوف من بلاء یصیبه فتقدم فیه بالدعاء لم یره الله عزوجل ذلك البلای ابدا ) ( 158 ) .

یعنی: كسی كه از رسیدن بلایی هراسناك است، اگر قبل از آن دعا كند، خداوند متعال هر گز آن بلا را به او نشان نخواهد داد .

امام زین العابدین عليه‌السلام فرمود:

481 - ( الدعاء بعد ما ینزل البلاء لا ینتفع به ) .

یعنی: دعا كردن بعد از نزول بلا، فایده ای ندارد .

ن - دعای برای برادران دینی و التماسی دعا از ایشان:

ابن ابی عمیر از هشام بن سالم و او از امام صادق عليه‌السلام نقل كرده است كه فرمود:

482 - ( من قدم اربعین من المومنین ثم دعا استجیب له ) .

یعنی: كسی كه اول برای چهل مومن دعا كند و سپس برای خودش، دعایش مستجاب می شود .

و تاكید شده كه بعد از پایان نماز شب، در حال سجده بگوید:

483 - ( اللهم رب الفجر و اللیالی العشر و الشفع و الوتر و اللیل اذا یسر، و رب كل شی ء، و اله كل شی ء و ملیك كل شی ء صل علی محمد واله و افعل بی و فلان به جای فلان و فلان، اسامی مومنین را ذكر كند ما انت اهله، ولا تفعل بنا ما نحن اهله یا اهل التقوی و اهل المغفره ) .

یعنی: ای پروردگار صبح و شبهای دهگانه و جفت و تك و شب به هنگام رفتنش! ای پروردگار و معبود و پادشاه هر چیز! بر محمد و آلش درود فرست و برای من و فلانی و فلانی آنچه خود سزاوارش هستی انجام بده، نه آنچه را كه ما سزاوار آنیم! ای نگهدارنده و آمرزنده بندگان! .

در روایت آمده است كه:

( ان الله سبحانه و تعالی اوحی الی موسی: یا موسی، ادعنی علی السان لیم تعصنی به، فقال عليه‌السلام : انی لی بذلك؟ فقال: ادعنی علی لسان غیرك ) ( 159 ) .

یعنی: خداوند سبحان به حضرت موسی عليه‌السلام وحی فرستاد كه ای موسی! مرا با زبانی بخوان كه با آن گناه نكرده باشی، گفت: چنین زبانی را در كجا می توانم بیابم؟ فرمود: مرا با زبان دیگران بخوان .

رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

484 - ( لیس شی ء اسرع اجابه من دعوه غائب لغائب ) .

یعنی: چیزی سریعتر از دعای غایبی برای غایب دیگر اجابت نمی شود .

فضل بن یسار از امام باقر عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

485 - ( اوشك دعوه و اسرع اجابه دعوه المومن لاخیه بظهر الغیب ) .

یعنی: نزدیكترین خواندن و سریعترین اجابت در دعایی است كه مومن برای برادر مومنش در غیاب او می كند .

486 - ( اسرع الدعاء نجاحا جابه دعاء الاخ لاخیه بظهر الغیب، و اذا بدا بالدعاء لاخیه فیقول له ملك موكل به: امین، ولك مثلاه ) .

یعنی: دعای برادر برای برادر مومن در غیابش، سریعتر از دیگر دعاها به اجابت می رسد، وقتی این دعا را شروع می كند، فرشته ای مامور است كه بگوید: آمین، برای تو دو برابرش هست .

عبد الله بن سناناز حضرت صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

487 - ( دعاء الرجل لاخیه بظهر الغیب یدر الرزق و یدفع المكروه ) .

یعنی: دعای انسان برای برادر مومن در غیاب او موجب فراوانی روزی و دفع بدیها می شود .

و نیز فرمود:

488 ( - قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ما مومن دعا للمومنین الا رد الله علی مثل الذی دعا لهم به من كل مومن و مومنه مضی من اول الدهر الی ما هو ات الی یوم القیامه، و ان العبد لیومر به الی النار یوم القیامه فیسحب فیقول المومنون و المومنات: یا رب، هذا الذی كان یدعو لنا، فیشفعوا فیه، فیشفعهم الله فیه فینجو ) .

یعنی: رسول حق صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هرگاه مومنی این مومنین دعا كند، خداوند متعال همان دعا را به تعداد هر مرد و زن مومنی كه از ابتدای خلقت تا قیام قیامت می آیند، به او بر می گرداند، روز قیامت بنده ای را می آورند فرمان می رسد: او را به آتش ببرید، ملائكه او را به آتش ببرید، ملائكه او را كشان كشان به سوی آتش می برند، در این حال مردان و زنان با ایمان می گویند: پروردگارا این همان فردی است كه برای ما دعا كرده، اینجاست كه آنان برای این فرد، شفاعت می كند، خداوند متعال هم شفاعت آنان را می پذیرد و او نجات می یابد .

علی بن ابراهیم از پدرش نقل كرده است كه: عبد الله بن جندبرا در عرفات در حالی دیدم كه كسی چون او در آنجا یافت نمی شد، دستهایش به سوی آسمان بلند بود و اشك از گونه هایش بر زمین می ریخت، وقتی مردم رفتند به او گفتم:

ای ابا محمد! من كسی را چون تو (غرق در ذكر و دعا و سوز گذار) ندیدم، گفت: به خدا قسم! دعا نكردم مكر برای برادران دینی ام؛ چون امام كاظم عليه‌السلام به من خبر داد كه:

489 - ( من دعا لاخیه بظهر الغیب نودی من العرش: ولك مائه الف ضعف ) .

یعنی: كسی كه برای برادران دینی در پشت سرشان دعا كند، از عرش الهی ندا می رسد كه صد هزار برابرش، برای تو باد.

من فكر كردم كه صلاح نیست صد هزار دعای عرشی را كه حتما مستجاب می شود، در برابر یك دعا برای خود رها كنم، در حالی كه نمی دانم آن یك دعا مستجاب می شود یا خیر؟

ابن ابی عمیر از زید نرسی روایت كرده است كه گفت: من و معاویه بن و هب در عرفات با هم بودیم، او در حال دعا بود كه اشكهایش را مشاهده نمودم، دقت كردم دیدم برای خودش حتی یك دعا هم نكرد بلكه برای افرادی از گوشه و كنار جهان دعا می كند و نامشان و نام پدرانشان را می برد، وقتی مردم از عرفات كوچ كردند به او گفتم: ای عمو! از تو چیز عجیبی دیدم.

گفت: چه چیز عجیبی دیدی؟

گفتم: در این محل حساس، برادرانت را بر خود مقدم داشتی و برای دیگران دعا كردی!

گفت: ای بردار زاده! از این كارم تعجب نكن؛ چون من از مولای خود كه مولای هر مرد و زن با ایمان است و سید و آقای گذشتگان و آیندگان بعد از پدران معصومش عليهم‌السلام نیز می باشد، شنیدم كه اگر از آن حضرت نشنیده بودم (و دروغ بگویم) دو گوش من كر گردند، در چشم من كور شوند و از شفاعت پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم محروم گردم، شنیدم كه می فرمود:

490 - ( من دعا لاخیه فی ظهر الغیب ناداه ملك من السماء الدنیا: یا عبد الله، ولك مائه الف ضعف مما دعوت. و ناداه ملك من السماء الثانیه: یا عبد الله، ولك مائتا الف ضعف مما دعوت. و ناداه ملك من السماء الثالثه: یا عبد الله، ولك ثلاثمائه الف ضعف مما دعوت. و ناداه ملك من السماء الرابغه یا عبد الله، لوك اربعمائه الف ضعف مما دعوت. و ناداه ملك من السماء الخامسه: یا عبد الله، ولك خمس مائه الف ضعف مما دعوت. و ناداه ملك من السماء السادسه: یا عبد الله، ولك ستمائه الف ضعف مما دعوت. و ناداه ملك من السماء السادسه: یا عبد الله، ولك ستمائه الف ضعف مما دعوت. و ناداه ملك من السماء السابعه: یا عبد الله، ولك سبعمائه الف ضعف مما سالت، ثم ینادیه الله تبارك و تعالی انا الغنی الذی لا افتقر، یا عبد الله، لك الف الف ضعف مما دعوت ) .

یعنی: كسی كه برای برادر مومنش در غیاب او دعا كند، فرشته ای از آسمان دنیا به او ندا می دهد كه: ای بنده خدا! صد هزار برابر آن دعا برای تو باد. و فرشته از آسمان دوم ندا می دهد كه: ای بنده خدا! دویست هزار برابر آن دعا برای تو باد.

و فرشته ای از آسمان سوم ندا می دهد كه: ای بنده خدا! سیصد هزار برابر آن برای تو باد و فرشته ای از آسمان چهارم ندا می دهد كه: ای بنده خدا! چهار صد هزار برابر برای تو باد، و فرشته ای از آسمان پنجم ندا می دهد كه: ای بنده خدا! پانصد هزار برابر برای تو باد. و فرشته ای از آسمان ششم هفتم ندا می دهد كه: ای بنده خدا ششصد هزار برابر برای تو باد. و فرشته ای از آسمان هفتم ندا می دهد كه: ای بنده خدا! هفتصد هزار برابر برای تو باد، آنگاه خداوند تبارك و تعالی به او ندا می دهد كه: من آن بی نیاز هستم كه فقیر و محتاج نمی شوم، ای بنده خدا! یك میلیون برابر برایت باد .

ای برادر زاده! كدامیك از این دو بزرگتر است؛ آنچه من انجام دادم یا آنچه تو می گویی؟

لزوم محبت بین برادران ایمانی

سزاوار است كه به هماره دعا برای برادر مومن، او را از درون قلبت دوست هم داشته باشی و دعایت از روی اخلاص بوده، آرزویت این باشد كه خداوند متعال آن ار در حقش مستجاب كند، در این صورت است كه هم دعای تو در حق او مستجاب می شود و هم آن پاداشهای چندین برابر به تو داده خواهد شد، چون دوست داشتن تو خود حسنه ای است و خیر خواهی در حق او حسنه ای دیگر، بنابر این، دعای تو مشتمل بر سه حسنه خواهد بود: محبت، خیر خواهی و دعا.

اگر از خدای كریم برای او چیزی طلب می كنی، از درون قلبت طلب كن و با دعایت در درگاه خدایی كه كریم ترین كریمان و بخشنده ترین. بخشندگان است برای او شفاعت بنما، چون او بدون شك در منفعت رساندن به بنده اش از تو كریم تر و قادرتر و سزاوارتر است.

در تفسیر آیه شریفه:

( ویستجیب الذین امنوا و عملو الصالحات و یزیدهم من فضله ) ( 160 ) .

یعنی: خداوند دعای اهل ایمان و عمل صالح را اجابت می كند و از فضل خویش، آنان را افزون می دهد .

جابر از امام باقر عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

491 - ( هو المومن یدعو لاخیه یظهر الغیب فیقول له الملك: ولك مثل ما سالت، و قد اعطیت لحبك ایاه ) .

منظور آیه، مومنی است كه برای برادرش در غیاب او دعا می كند، در اینجا فرشته الهی به او خطاب می كند: به خاطر محبت نسبت به او همانند آنچه برایش خواستی، به تو هم عطا گردیده است.

حكایت كرده اند كه فرد صالحی در مسجد بعد از نماز برای برادرانش دعا می كرد، از آنجا كه خارج شد، دید پدرش از دنیا رفته، وقتی از تجهیزش فارغ گردید، شروع كرد اموال و میراث باقی مانده از پدرش را برای همان برادرانی كه در حقشان دعا كرده بود، تقسیم كردن، به او گفتند: این چه كاری است؟ گفت: من در خانه خدا برای آنان بهشت (جاودانی) طلب نمودم، اما نسبت به مالی كه از بین رفتنی است؛ بخل بورزم.

ای برادر! فكر كن در سخن امام جعفر بن محمد صادق - علیها السلام - كه فرمود:

492 - ( اذا تصافح المومنان قسم بینهما مائه رحمه تسع و تسعون منها لا شد هما حبا لصاحبه ) .

یعنی: وقتی دو مومن با یكدیگر دست می دهند، صد رحمت بینشان تقسیم می گردد كه نو دونه تای آن برای كسی است كه رفیقش را بیشتر دوست داشته باشد .

ببین خداوند سبحان چقدر به مومن عنایت داشته، به خاطر محبت بنده نسبت به برادران ایمانی او را دوست دارد؛ اما مبادا دعایت در حق آنان به خاطر تجارت و معامله باشد تا به آن پاداشهایی كه وعده داده شده برسی ولی در قلبت نسبت به او رحم و عطوفتی نباشد و استجابت دعا در حق او را دوست نداشته باشی كه می ترسم اگر چنین كنی خداوند متعال آن اجرها را به تو ندهد؛ چون در روایت جابر، از قول فرشته الهی آمده بود كه پاداش دادن به تو به خاطر محبتت نسبت به برادر مومنت می باشد.

چگونه می شود برادر مومنت را دوست نداشته باشی در حالی كه او در برابر دشمن، كمك كار و در راه دین، یار و در دوستی اولیا و دشمنی اعداء، هم كیس و هم آئین تو است.

از معصومین عليهم‌السلام روایت شده است كه:

493 - ( لا یكمل عبد حقیقه الایمان حتی یحب اخاه ) .

یعنی: هیچ بنده ای، ایمانش را حقیقتا كامل نمی كند مگر آنكه برادر دینی اش را دوست داشته باشد).

494 - ( شیعتنا المتحابون المتباذلون فینا ) .

یعنی: شیعیان ما كسانی هستند كه همدیگر را دوست داشته باشند و از هر چیزی در راه ما بگذرند .

عبد المومن انصاری گوید بر امام موسی بن جعفر عليهما‌السلام وارد شدم، محمد بن عبد الله جعفری هم آنجا بود، همینكه بر او تبسمی كردم امام عليه‌السلام فرمود:

495 - ( اتحبه؟ ) .

یعنی: آیا او را دوست داری؟ گفتم: آری، فقط به خاطر شما او را دوست دارم، فرمود:

( هو اخوك و المومن اخ المومن لابیه و امه، ملعون ملعون من اتهم اخاه، ملعون ملعون من عش اخاه، ملعون ملعون من لم ینصح اخاه، ملعون ملعون من استاثرر علی اخیه، ملعون ملعون من احتجب عن اخیه، ملعون ملعون من اغتاب اخاه ) .

یعنی: او برادر تو است، مومن برادر پدری و مادری مومن است، ملعون است ملعون است كسی كه برادرش را متهم (به چیزی) كند، ملعون است ملعون است كسی كه برادر مومنش را فریب دهد، ملعون است كسی كه خیر خواه برادر مومنش نباشد، ملعون است ملعون است كسی كه خودش را بر بردار مومنش مقدم بدارد، ملعون است كسی كه خود ار از برادر مومنش پنهان كند، ملعون است ملعون كسی كه برادرش را غیبت نماید .

و از آن حضرت است كه فرمود:

496 - ( لكل شی ء، شی ء یستریح الیه، و ان المومن یستریح الی اخیه المومن كما یستریح الطیر الی شكله، اوما رایت ذلك؟ ) .

یعنی: هر چیزی در كنار چیز دیگری استراحت می كند، مومن هم در كنار برادر مومنش به استراحت می پردازد، همچنانكه پرنده در كنار همجنس خود استراحت می نماید، آیا این را ندیدی؟ .

498 - ( المومن اخ المومن، و هو عینه و مراته و دلیله، لا یخونه ولا یخدعه ولا یظلمه ولا یكذبه ولا یغتابه ) .

یعنی: مومن برادر مومن است، چشم اوست، آینه اوست، راهنمای اوست، به او خیانت نمی كند، نیرنگ نمی نماید، ستم روا نمی دارد، نسبت دروغ به وی نمی دهی و غیبتش نمی كند .

499 - ( ایما مومنین او ثلاثه اجتمعوا عند اخ لهم یامنون بوائفه ولا یخافون غوائله و یرجون ما عنده، ان دعوا الله اجابهم، و ان سالوه اعطاهم، و ان استزاد وا زادهم، و ان سكتوا ابتداهم ) .

یعنی: هرگاه دو یا سه مومن برگرد بردار مومنی جمع شوند كه از بلای او در امان بوده، ترس از ایجاد شرارتش نداشته و به او امیدوار باشند، اگر این چنین دوستانه خدا را بخوانند، اجابتشان می كند، اگر از او چیزی بطلبند عطایشان می نماید، اگر افزونتر بخواهند، افزون می كند و اگر سكوت كنند، خداوند منان خودش شروع به بخشش می نماید .

500 - ( من زار اخاه لله لا لشی ء غیره بل لالتماس ما وعد الله و تنجز ما عنده و كل الله به سبعین الف ملك ینادونه الا طبت و طابت لك الجنه ) .

یعنی: كسی كه فقط به خاطر رضای خدا نه خاطر چیزهای دیگر، به دیدار برادرش برود و امیدش رسیدن به پاداشهایی كه خداوند متعال وعده كرده باشد، ذات اقدس الهی هفتاد هزار ملك را مامور می كند كه به او بگویند: خوش باش كه بهشت برای تو سر سبز و حزم شد .

501 - ( یرفعه الی النبی صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : من عامل الناس فلم یظلمهم، وحدثهم فلم یكذبهم، و وعدهم فلم یخلفهم كانت ممن حرمت غیبته، و كملت مروءته، و ظهرت عدالته، و وجبت اخوته. )

یعنی: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: كسی كه با مردم معامله كند ولی به آنان ظلم نكند، با آنان گفتگو بنماید ولی دروغ نگوید و به آنان وعده بدهد اما خلف وعده نكند، از كسانی خواهد بود كه غیبتش حرام، مروتش كامل، عدالتش آشكار و برادری با او واجب است .

امام باقر عليه‌السلام فرمود:

502 - ( ان لله جنه لا یدخلها الا ثلاثه: رجل حكم علی نفسه بالحق، و رجل زار خاه المومن فی الله، و رجل اثر اخاه المومن فی الله ) .

یعنی: خداوند متعال بهشتی دارد كه فقط سه نفرحق وارد شدن در آن را دارند: كسی كه قضاوت به حق می كند حتی بر علیه خودش، كسی كه برادر مومنش را به خاطر رضای خدا دیدار نماید و كسی ایثار كرده، برادر مومنش را بر خودم مقدار بدارد .

503 - ( ان المومنین اذا التقیا و تصافحا ادخل الله یده بین ایدیهما فیصافح اشد هما حبا لصاحبه ) .

یعنی: هر گاه دو من با هم ملاقات می كنند و با هم دست می دهند، خداوند سبحان، دستش را میان دستهای آن دو قرار داده، دست آن كسی را كه بیشتر نسبت به رفیقش محبت دارد، می فشارد .

504 - ( قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اذا تلاقیتم فتلاقوا بالتسلیم و التصافح، و اذا تفرقتم فتفرقوا بالاستغفار. )

یعنی: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: وقتی با هم ملاقات می كنید به هم سلام و دست بدهید و وقتی از هم جدا می شوید، با استغفار، پراكنده گردید .

از امیر المومنین عليه‌السلام از پیامبر اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل است كه فرمود:

505 - ( لقی ملك رجلا علی باب دار كان ربها غائبا فقال له الملك: ما جاء بك الی باب هذه الدار؟ فقال: لی اخ اردت زیارته، قال: لرحم ماسه بینك و بینه ام نزعتك الیه حاجه؟ قال: ما بیننا رحم ماسه اقرب من رحم الاسلام و ما نزعتنی الیه حاجه ولكن زرته فی الله رب العالمین، قال: فابشرفانی رسول الله الیك و هو یقروك السلام و یقول لك ایای قصدت، و ما عندی اردت بصنیعك، فانی اوجبت لك الجنه، و عافیتك من غضبی، و اجرتك من النار حیث اتیته ) .

یعنی: فرشته ای مردی را بر در خانه ای دید كه صاحبش در آن نبود، ایستاد و به او گفت: برای چه به در این خانه آمدی؟ گفت: برادری دارم و می خواهم او را ببینم. فرشته گفت: آیا نسبتی بین تو و اوست یا چیزی می خواهی كه به اینجا آمدی؟ گفت: نسبتی نزدیكتر از اسلام بین ما نیست و حاجتی هم از او ندارم، فقط به خاطر رضای رب العامین می خواهم او را دیدار كنم. فرشته گفت: من فرستاده خدا به سوی تو هستم، به تو بشارت می دهم كه خداوند متعال برایت اسلام می رساند و می گوید: مرا قصد كردی؟ با عملت، از من، اجر و پاداش می خواهی؟

من بهشت را بر تو واجب كردم، تو را از غضبم دور نمودم و از آتش جهنم، نجات دادم .

506 - ( النظر الی العالم عباده، و النظر الی الامام المقسط عباده، و النظر الی الوالدین برافه و رحمه عباده، و النظر الی الاخ بوده فی الله عباده ) .

یعنی: دیدن عالم، عبادت است، دیدن رهبر عادل، عبادت است، نظر رحمت و رافت به پدر مادر نمودن، عبادت است، بانگاه محبت آمیز، برادر مومن را در راه خدا مشاهده كردن نیز عبادت است .

507 - ( ما احدث الله اخاء بین مومنین الا احدث لكل منهما درجه ) .

یعنی: خداوند متعال برادری و اخوت را بین دو مومن ایجاد نكرد مگر آنكه به هر یك از آن دو درجه ای عطا فرمود .

508 - ( من استفاد فی الله اخا استفاد بیتا فی الجنه ) .

یعنی: كسی كه در راه خدا برادری بگیرد، در بهشت برای خود خانه ای گرفته است .

509 - ( من اكرم اخاه فانما یكرم الله فما ظنكم بمن یكرم الله ان یفعل الله به؟ ) .

یعنی: كسی كه بردارش را احترام و تكریم كند، خدا را احترام كرده، به نظر شما خداوند متعال با كسی كه خدا را احترام كند چه می كند؟ .

عمر بن حریثاز جابر و او از پدرش از امام باقر عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

510 - ( ان المومنین المتواخین فی الله لیكون احدهما فی الجنه فوق الاخر بدرجه فیقول: یا رب، انه اخی و صاحبی قد كان یامرنی بطاعتك، و یثبطی عن معصیتك، و یرغبنی فیما عندك یعنی الا علی منهما یقول ذلك فاجمع بینی و بینه فی هذه الدرجه، فیجمع الله بینهما، و ان المنافقین لیكون احد هما اسفل من صاحبه بدرك من النار فیقول: یا رب، ان فلانا كان یامرنی بمعصیتك، و یثبطنی عن طاعتك، و یزهدنی فیما عندك، ولا یحذرنی لقاءك فاجمع بینی و بینه فی هذا الدرك، فیجمع الله بینهما ) .

یعنی: دو مومنی كه در راه خدا با یكدیگر برادر شدند، همینكه یكی شان در بهشت درجه ای از دیگری بالاتر می رود، می گوید: پروردگارا! او برادر و دوست من بود، مرا به طاعت تو فرمان می داد، مرا از معصیت تو باز می داشت و نسبت به پاداشهایت، ترغیب و تشویقم می نمود - این سخنان را آن كه بالاتر قرار گرفته می گوید - (پروردگارا!) او را نیز در همین درجه كنار من قرار بده. خداوند متعال تقاضایش را پذیرفته هر دو را در یك جا قرار می دهد.

اما دو منافق همینكه یكی در درجه پایین تری از جهنم قرار می گیرد، می گوید: پروردگارا! فلانی مرا فرمان به معصیت می داد و از اطاعت تو بازم می داشت، نسبت به اجرهایت، مرا بی میل می كرد و هرگز مرا از دید تو نمی هراساند، (حال كه چنین است) پس من و او را در این درجه پایین، یك جا قرار بده. خداوند متعال این دو را نیز در یك محل قرار می دهد .

آنگاه حضرت، این آیه كریمه را تلاوت فرمود كه:

( الا خلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین ) ( 161 ) .

یعنی: روز قیامت دوستان با یكدیگر دشمنند مگر متقین .

بر آوردن حاجات مومن

ابنان بن تغلباز امام صادق عليه‌السلام روایت كرده است كه فرمود:

511 - ( ایما مومن سال اخاه المومن حاجه و هو یقدر علی قضائها فرده عنها سلط الله علیه شجاعا فی قبره ینهش من اصابعه ) .

یعنی: هر گاه مومنی از برادر مومنش چیزی بخواهد و او ردش نماید در حالی كه قدرت بر انجام آن را داشته، خداوند متعال در قبرش ماری را بر او مسلط می كند تا انگشتانش را بگزد .

از اسماعیل بن عمار روایت شده است كه گوید به حضرت صادق عليه‌السلام عرض كردم: آیا مومن، رحمت است؟ فرمود:

512 - ( نعم و ایمان مومن اتاه اخوه فی حاجته فانما ذلك رحمه ساقها الله الیه و سببها له، فان قضاها كان قد قبل الرحمه بقبولها، و ان رده و هو یقدر علی قضائها رد علی نفسه الرحمه التی ساقها الله الیه و سببها له و ادخرت الرحمه للمردود عن حاجته ) .

یعنی: بله، رجوع مومن به برادر مومنش برای رفع نیاز، خود رحمتی است كه خداوند متعال برای او فرستاد و آن رحمت را سبب و وسیله تقربش قرار داده است كه اگر آن نیاز را بر آورده سازد، رحمت را پذیرفته و اگر رد كند در حالی كه قدرت انجامش را دارد، رحمت و وسیله الهی را باز گردانده است، در این صورت این رحمت برای آن فردی كه حاجتش پذیرفته نشده، ذخیره می گردد .

( و من مشی فی حاجه اخیه و لم یناصحه بكل جهده فقد خان الله و رسوله و المومنین ) .

یعنی: و اگر برای بر آوردن حاجت برادر مومنش حركت كند ولی به مقدار توان، سعی و تلاش ننماید، به خدا و رسول و مومنین خیانت كرده است .

( و ایما رجل من شیعتنا اتاه رجل من اخوته و استعان به فی حاجته فلم یعنه و هو یقدر ابتلاه الله تعالی بقضاء حوائج اعدائنا لیعذبه بها ) .

یعنی: اگر مومنی نزد برادر مومنش برود و از او حاجتی طلب كند ولی آن یكی با داشتن قدرت، كمكش ننماید، خداوند متعال او را مبتلا به بر آوردن حوایج دشمنان ما می كند تا با این عمل، او را عذاب نماید .

( و من حقر مومنا فقیرا و استخف به و احتقره لقله ذات یده و فقره شهره الله یوم القیامه علی رووس الخلائق و حقره ولا یزال ماقتا له ) .

یعنی: هر كس مومن فقیری را به خاطر فقر و نداری، تحقیر كند و كوچكش بشمارد، خداوند متعال روز قیامت او را در منظر دید خلایق، خوار و حقیر می كند و تا ابد دشمنش می دارد .

( و من اغتیب عنده اخوه المومن فنصره و اعانه نصره الله فی الدنیا والاخره، و من لم ینصره ولم یدفع عنه و هو یقدر خذله الله و حقره فی الدنیا و الاخره ) .

یعنی: كسی كه در حضور او برادر مومنش را غیبت كنند، اگر او را یاری نماید، خداوند منان در دنیا و آخرت، وی را یاری خواهد كرد و اگر یاری ننماید با اینكه قدرتش را داشته، خداوند سبحان، هم در دنیا و هم آخرت، او را خوار و حقیر می كند .

حسین بن ابی العلاء گوید: به همراه بیست و چند نفر به طرف مكه حركت كردیم، من در هر منزلی گوسفندی ذبح می كردم، وقتی خواستم خدمت حضرت صادق عليه‌السلام برسم فرمود:

513 - ( واها یا حسین! اتذل المومنین؟ ) .

یعنی: و ای بر تو ای حسین! آیا مومنین را ذلیل می كنی؟).

گفتم: از این عمل به خدا پناه می برم، فرمود:

- ( بلغنی انك كنت تذبح لهم فی كل منزل شاه؟. )

یعنی: به من خبر دادند كه تو هر منزلی، گوسفندی برای همراهانت ذبح می كنی؟ .

گفتم: مولای من! به خدا قسم از این كارم هدفی جز رضای خدا تعالی نداشتم، فرمود:

( اما كنت تری ان فیهم من یحب ان یفعل مثل فعالك فلا یبلغ مقدرته ذلك فتقاصر الیه نفسه؟ ) .

یعنی: آیا نمی بینی كه در بین اینان ممكن است فردی باشد كه بخواهد مانند تو عمل كند ولی پولش را ندارد، در نتیجه خرد و كوچك می شود؟ .

عرض كردم: یابن رسول الله! - كه درود خدا بر او و آلش و بر تو باد - استغفار می كنم و دیگر این عمل را انجام نخواهم داد. فرمود:

( لا تزال امتی بخیر ما تحابوا و ادوا الامانه و اتوا ازكاه و اذا لم یفعلوا ابتلوا بالقحط و السنین، وسیاتی علی امتی زمان تخبث فیه سرائرهم، و تحسن فیه علانیتهم، طمعا فی الدنیا، یكون عملهم ریاء لا یخالطهم خوف ان یعمهم الله ببلاء فیدعونه دعاء الغریق فلا یستجیب لهم ) .

یعنی: امت من در مسیر خیرند تا وقتی كه همدیگر را دوست داشته، امانت را ادا كرده و زكات را پرداخته باشند كه اگر چنین نكنند، به قحطی و خشكسالی مبتلا می گردند. بزودی بر امت من زمانی فرا خواهد رسید كه به خاطر طمع در دنیا، باطنشان پلید و ظاهرشان نیكو می گردد، عملشان ریاست و هرگز نمی ترسند كه خداوند متعال بلایی عمومی و فراگیر نازل كند كه در آن حال، مردم همانند انسان غریق او را بخوانند ولی اجابتشان نكند .

ابراهیم تیمی گوید: حضرت امام جعفر بن محمد الصادق عليه‌السلام در مسجد الحرام در حالی كه بر من تكیه داده بود، فرمود:

514 - ( الا اخبرك یا ابراهیم مالك فی طوافك هذا؟ ) .

یعنی: آیا نمی خواهد به تو خبر بدهم كه چه اجرهایی در این طوافت داری؟).

گفتم: آری، فدایت شوم! فرمود:

- من جاء الی هذا البیت عارفا بحقه فطاف به اسبوعا وصلی ركعتین فی مقام ابراهیم، كتب الله له عشره الاف حسنه، و رفع له عشره الاف درجه.

یعنی: كسی كه به این خانه بیاید و حقش را درك كند، هفت بار طواف نماید و دو ركعت نماز در مقام حضرت ابراهیم عليه‌السلام بگزارد، خداوند متعال برای او ده هزار حسنه می نویسد و ده هزار درجه بالایش می برد.

آنگاه فرمود:

- ( الا اخبرك بخیر من ذلك؟ )

یعنی: آیا نمی خواهی بهتر از این را به اطلاع تو برسانم؟ .

گفتم: بلی فدایت شوم! فرمود:

( من قضی اخاه المومن حاجه كان كمن طاف طوافا - حتی عد عشرا و قال: - ایما مومن سال اخوه المومن حاجه و هو یقدعلی قضائها ولم یقضها له سلط الله علیه فی قبره شجاعا ینهش اصابعه ) .

یعنی: كسی كه حاجت برادر مومنش را بر آورده سازد، مانند كسی است كه طواف كرده باشد، یك طواف، دو طواف - تا ده طواف شمرده آنگاه فرمودند: - هرگاه مومنی از برادر مومنش چیزی طلب كند كه او قادر به انجامش باشد ولی انجام ندهد، خداوند متعال در قبرش بر او ماری را مسلط می كند تا انگشتانش را بگزد .

ابن عباس گوید: بهمراه امام حسن مجتبی عليه‌السلام در مسجد الحرام بودم، آن حضرت معتكف بوده برگرد كعبه طواف می نمودند، در این حال مردی از پیروان ایشان آمد و گفت: ای فرزند رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم من به فردی بدهكارم اگر می تواین آن ار از طرف من پرداخت فرما، حضرت فرمود:

515 - ( و رب هذا البیت ما اصبح و عندی شی ء ) .

یعنی: به صاحب این خانه سوگند! كه امروز چیزی ندارم .

آن مرد گفت: اگر می توانی برایم مهلت بگیر؛ چون او مرا تهدید به زندان كرده است.

ابن عباسگوید: دیدم امام عليه‌السلام طواف را رها كرده به همراه آن مرد حركت كردند.

گفتم: ای فرزند رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آیا شما در اعتكاف نبودید. فرمود:

بلی، ولیكن سمعت ابی یقول: سمعت رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم یقول: من قضی اخاه المومن حاجه كان كمن عبد الله تسعه الاف سنه صائما ره و قائما لیله.

یعنی: بلی (در اعتكاف بودم) ولی از پدرم شنیدم كه رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هر كس حاجت برادر مومنش را بر آورده سازد، مانند كسی خواهد بود كه نه هزار سال خدا را عبادت كرده، در حالی كه روزها را روزه و شبها را به نماز ایستاده باشد .

خوشحال كردن برادر مومن

وقتی برایت روشن شد كه خداوند متعال چقدر نسبت به محبت و دوستی بین برداران دینی عنایت دارد، بدانكه از برترین كارها نزد خدا، خوشحال نمودن آنان است.

حسین بن یقطین از پدرش و او از جدش حدیث كرده است كه گفت: در اهواز بودیم كه مردی از كاتبان یحیی بن خالد والی ما شد، من مقداری خراج بدهكار بودم كه اگر می خواستم آن ار بپردازم، همه چیز از دستم می رفت حتی از خانه ام آواره می شدم، به من گفتند او از پیروان اهل بیت عليهم‌السلام است اما من ترسیدم نزد او بروم، مبادا آنچه می گویند درست نباشد كه در این صورت، باید خواه و زندگی ام را ترك نمایم، تنها راه چاره را در این دیدم كه از خدا كمك بخواهم، لذا نزد حضرت صادق عليه‌السلام آمده از او یاری طلبیدم، حضرت در كاغذ كوچكی نوشتند:

516 - ( بسم الله الرحمن الرحیم، ان لله فی ظل عرشه ظلا لا یسكنه الا من نفس عن اخیه كربته، و او اعانه بنفسه، او صنع الیه معروفا ولو بشق تمره و هذا اخوك والسلام ) .

یعنی: بسیم الله الرحمن الرحیم، همانا برای خدا زیر عرشش سایه ای است كه در آن سایه، فقط كسی ساكن می شود كه غم و اندوه را از برادر مومنش بر طرف سازد، یا با جان، كمكش نماید یا خیری به او برساند ولو به مقدار نصف خرمایی و این فرد (یعنی حامل نامه) برادر تو است، والسلام .