آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد0%

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد نویسنده:
گروه: کتابها

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد

نویسنده: شهيد ثاني رحمه الله عليه
گروه:

مشاهدات: 16458
دانلود: 3235

توضیحات:

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 82 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 16458 / دانلود: 3235
اندازه اندازه اندازه
آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد

نویسنده:
فارسی

٥- حكايت خواب شخصى كه حاضر نمى‏شد ازدواج كند

از غزالى در اخبار روايت شده است كه مدتى بود كه به يكى از افراد صالح هرچه او را براى ازدواج اصرار مى‏كردند قبول نمى‏كرد و حاضر نبود ازدواج نمايد، تا اينكه روزى از خواب بيدار شد و به بستگان و دوستانش گفت مى‏خواهم ازدواج نمايم آنها هم بلافاصله براى او زن اختيار كردند و او را ترويج نمودند سپس از علت اين تصميم فورى سوال كردند به او گفتند : چرا قبلا هر چه اصرارت مى‏كرديم كه ازدواج نمائى قبول نمى‏كردى و اكنون تصميم گرفتى ؟ آن مرد در جواب گفت : ازدواج مى‏كنم كه اميد است خدا فرزندى نصيبم فرمايد و سپس او را از من بگيرد تا در آخرت پيش تاز من باشد. سپس گفت : من در خواب ديددم كه قيامت بر پا شده است، و گويا من هم از جمله خلائق در موقف حساب هستم. و به قدرى تشنه شدم كه نزديك بود جگرم از تشنگى پاره شود و همچنين ساير مردم در تشنگى شديد به سر مى‏بردند و در اين هنگام ناگهان كودكانى را ديدم كه در ميان جمعيت محشر هستند كه با قنديلهاى نور در حالى كه كوزه و ليوانهائى از نقره و طلا در دست دارند مردم را به ترتيب آب مى‏دهند و اكثر مردم اهل محشر را آب دادند سپس من دستم را به طرف يكى از آن اطفال دراز كردم و گفتم به من هم آب دهيد كه عطش و تشنگى مرا بى طاقت كرده است آن طفل در جواب من گفت : تو در ميان ما فرزندى ندارى تا به تو آب دهد و ما فقط به پدرانمان آب مى‏دهيم و من گفتم شما كيستيد ؟ گفتند ما اطفال وفات يافته مسلمين هستيم و اين بود علت تصميم فورى من در ازدواج.

٦- حكايت مردى كه نامه نوشت كه آن را كنار سر پيامبر دفن كنند

شيخ ابوعبدالله بن نعمان در كتاب مصباح الظلام از بعضى از موثقين حكايت مى‏كند : كه مردى به يكى از دوستانش كه عازم حج خانه خدا بود سفارش كرد كه سلام او را به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله برساند و كاغذى مهر وموم كرده نيز به او داد و گفت : آن را كنار سر شريف آن حضرت دفن كند. و آن شخص هم مطابق سفارش رفيقش عمل كرد. وقتى كه از حج مراجعت كرد آن مردى كه به او سفارش كرده بود از آن حاجى بسيار تشكر و قدردانى كرد و گفت : خدا به تو جزاى خير دهد كه به سفارش من عمل كردى و آن مرد حاجى از اين پيشگوئى او تعجب كرد و گفت : قبل از اينكه من به تو خبر دهم از كجا متوجه شدى كه من به سفارشت عمل كرده‏ام يا نه ؟ آنگاه آن مرد جريان را بازگو كرد و گفت : قضيه از اين قرار است كه من برادرى داشتم كه وفات كرد و از او پسر صغيرى مانده است و من متكفل تربيت او شدم و به بهترين وجه او را تربيت نمودم سپس اين بچه قبل از اينكه به حد بلوغ برسد وفات كرد و من شب در خواب ديدم كه قيامت بر پا شده است و همه مردم محشر عارض شده است و در اين حال ديدم در دست برادر زاده‏ام يعنى همين كه تازه وفات نموده بود آبى است و من از او التماس كردم كه به من آب دهد و او از آب دادن امتناع ورزيد و به من آب نداد،گفت : پدر من به اين آب از تو سزاوارتر است و من فرياد كشيدم و از خواب بيدار شدم، چون صبح شد چند دينارى صدقه دادم و از خداوند در خواست كردم كه پسرى نصيبم فرمايد و خداوند دعايم را مستجاب فرمود : و پسرى به من عطا نمود و اتفاقا شما هم در همان موقع عازم حج خدا بوديد اين بود كه آن نامه را براى تو نوشتم و گفتم آن را كنار سر حضرت رسول صلى الله عليه و آله دفن كن و مضمون آن نامه اين بود كه به وسيله پيامبرصلى الله عليه و آله و سلم از خداوند عزوجل خواستم كه اين فرزند را از من قبول كند و او را قبض روح كند و از من بگيرد و اميد روز قيامت من كه روز فزع اكبر است باشد و طولى كه اين بچه وفات كرد و وفات اين بچه مصادف بود با روزى كه شما در مدينه رسيديد از اين جهت متوجه شدم كه شما به سفارش من عمل كرديد و كاغذ را بالاى سر حضرت رسول صلى الله عليه و آله دفن نموديد.

٧- حكايت رؤياى شخصى در قبرستان بقيع و بيرون آمدن چهار كودك از قبر

ابو صقرموصلى در كتاب النوم والرويا از يكى افراد مورد اعتماد نقل مى‏كند كه مى‏گفت : من شبى وارد مدينه شدم و در قبرستان بقيع(٢٣) غرقد بين چهار قبر خوابيدم كه در كنار آن چهار قبر قبر ديگرى نيز جدا از آنها بود. وقتى كه به خواب رفتم در خواب ديدم كه چهار طفل ار آن چهار قبر خارج شدند و اشعارى با هم مى‏خوانند كه مضمونش اين است كه از آمدن كسى به نام ميم اظهار خوشحالى مى‏كردند و جهت استقبال او از قبر بيرون آمده بودند. و من وقتى از خواب بيدار شدم با خود گفتم اين جواب من و اشعار اين چهار كودك خبرى را به دنبال دارد لذا نشستم تا

باب دوم : در مورد صبر و ملحقات آن

صبر در لغت به معنى خوددارى كردن از داد و فرياد در برابر ناراحتى‏ها است صابر حقيقى كسى است كه ظاهرا و باطنا خويشتن دار باشد يعنى از اعضاء ظاهريش حركات غير عادى و نامناسب سر نزند و باطنش نيز مضطرب و متزلزل نباشد و آن بر سه نوع است- : ١-صبرعوام ٢ -صبر پرهيزگاران ٣ صبر عارفان ١ - صبر عوام عبارت است از خويشتن دارى و اظهار ثبات و بيدارى نمودن ظاهرى يعنى شخص عامى در برابر مصائب و مشكلات خود را ظاهرا صابر نشان مى‏دهد ولى قلبا مضطرب و ناراحت است تا حالتش نزد خردمندان و عموم مردم پسنديده باشد، و مورد سرزنش آنها قرار نگيرد. يعلمون ظاهرا من الحيوة الدنيا و هم عن الاخره هم غافلون(٢٤) يعنى اكثر مردم تنها به ظواهر و نمودهائى از زندگى دنيا آگاهى دارند. و از آخرت يعنى جهان ماوراء نمودها و پديدها بى خبر و ناآگاهند. ٢- نوع دوم صبر زاهدان و عابدان و اهل تقوى و صاحبان حكمت است و اينها براى اميد ثواب آخرت صبر مى‏كنند : انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب(٢٥) يعنى خداوند صابران را به حد كامل و بدون حساب پاداش خواهد داد. ٣- نوع سوم صبر عارفان است اينها نه تنها در برابر سختيها ناراحت نمى‏شوند و نه به خاطر نائل شدن به ثواب آخرت مشكلات را تحمل مى‏كنند بلكه آنان از مصائب و مشكلات لذت مى‏برند و بلاها را نوعى موهبت خاص الهى قلمداد مى‏كنند و آن را دليل بر عنايت و توجه خاص خدا مى‏دانند.و بشر الصابرينالذين اذا صابتهم مصيبة قالوا انا الله و انا اليه راجعون اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون (٢٦) و بشارت بده به استقامت كنندگان. آنها كه هنگامى مصيبتى به آنها برسد مى‏گويند ما از آن خدا هستيم و به سوى او باز مى‏گرديم. اينها همانها هستند كه الطاف خدا شامل حال آنان شده و آنها هدايت يافتگانند و اين نوع از صبررضانااميد مى‏شوند و در آينده نزديك در باب مخصوص خودش يعنى باب رضا باب سوم اين كتاب پيرامون آن بحث مى‏گردد.و اما اول صبر يعنى صبر عوام هيچ گونه ثواب و پاداشى نزد خدا ندارد زيرا اين عمل را براى خدا انجام نداده است كه سزاوار ثواب گردد و فقط اين عمل را به خاطر مردم انجام داده بلكه در حقيقت اين نوع صبر رياء محض است و آنچه كه در روايات در مورد رياء وارد شده است در اين هست ولكن اين حالت ظاهرى از جزع و فزع بهتر است يعنى با اينكه اينگونه صبر رياء است و مذموم ولى داد و فرياد از اين بدتر است زيرا بشر زود از اخلاق و روش نيك و زشت هم نشينان و افراد جامعه خود مى‏گيرد و تحت تاثير واقع مى‏گردد. در اين صورت اگر شخص عامى كه ظاهرش صبورو باطنش ناراحت است جزع و فزع و داد و فرياد و بيتابى كند اين عمل در ميان مردم شيوع پيدا مى‏كند ولى اگر ظاهرا خود را به صورت صابران نشان دهد و مردم حالت او را ببينند متمايل به اخلاق او مى‏گردند چه بسا همين باعث كمال آنها مى‏گردد پس بنابراين صبرعامى با اينكه رياء هست از بى صبرى و بى تابى بهتر است چون اين حالت او براى نظام نوع مفيد است ولو اينكه براى خودش فائده‏اى نداشته باشد. نتيجتا صبر به طور مطلق شامل قسم دوم مى‏شود زيرا همان طور كه گفته شد قسم اول در حقيقت صبر نيست بلكه رياء است و قسم سوم هم رضا است مى‏ماند قسم دوم و آن صبر زاهدان و پرهيزگاران است.

اوصاف صابرين در قرآن

بدان كه خداوند سبحانه در قرآن كريم صابرين را به اوصاف زياد توصيف نمود و متجاوز از هفتاد جاى قرآن از آنها ياد كرد و اكثر خيرات و در جات را به صبر نسبت داده است و تمام آنها را ثمره صبر قرار داد و فرمود :١- و جعلنا منهم ائمة يهدون بامرنا لما صبروا (٢٧) و برخى از آنان را امام و پيشواى اينكه كه خلق را مرما هدايت كنند قرار داديم براى آنكه در راه حق صبر كردند.٢-و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى اسرائيل بما صبروا (٢٨) و وعده نيك پروردگارت بر بنى اسرائيل، به خاطر صبر و استقامتى كه نشان دادند، تحقق يافت.٣- ولنجزين الذين صبروا اجرهم با حسن ماكانوا يعملون. وكسانى را كه صبر و استقامت پيشه كنند به بهترين اعمالشان پاداش خواهيم داد.(٢٩) ٤-اولئك يوتون اجرهم مرتين بما صبروا اينان دوبار پاداش نيكو دهند زيرا كه صبر و استقامت ورزيدند(٣٠)

٥-انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب خداوند صابران را به حد كامل و بدون حساب پاداش خواهد داد(٣١) هيچ عبارتى نيست كه اجرش بى حساب و بى اندازه باشد مگر صبر كه اجرش اندازه و حسابى ندارد و براى اينكه روزه نصفى از صبر است اجرش با خود خداوند تبارك و تعالى است كما اينكه در خبر آمده است كه خداوند متعال فرمود : الصوم لى و انا الذى اجزى به روزه از آن من است و جزاى آن را خودم مى‏دهم در صورتى كه فعل اجزى بصورت مجهول قرائت شود كما اينكه بعضى از علماء گفته‏اند معنى‏اش چنين مى‏شود روزه از آن من است و جزاى آن خودم هستم. پس روزه را كه نصفى از صبر است از ساير عبادات ممتاز كرده و جزاى آن را نسبت به خودش داده است. و خداوند متعال به صابران وعده داده است كه من با ايشان هستم و فرمود : اصبروا ان الله مع الصابرين صبر كنيد كه همانا خداوند با صابران است.(٣٢) و خداوند تصرتش را مشروط به صبر كرد و فرمود :بلى ان تصبروا و تتقوا و ياتوكم من فورهم هذا يمددكم ربكم بخمسة الاف من الملائكة مسومين (٣٣) آرى امروز هم اگر استقامت و تقوا پيشه كنيد و دشمن به همين زودى به سراغ شما بيايد - خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان كه نشانه‏هاى مخصوصى دارند مدد خواهد داد. و خداوند متعال چند چيز را براى صابران ذكر فرمود كه براى ديگران ذكر نكرد و بعد از اينكه‏خداوند به پيامبرصلى الله عليه و آله گفت : به صابران بشارت بده آنهائيى كه وقتى مصيبتى به آنها مى‏رسد مى‏گويند : ما از آن خدائيم و به سوى او بازگشت مى‏كنيم. فرمود: اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون (٣٤) پس خداوند در اين آيه صلوات و رحمت و هدايت را براى صابرين جمع كرده است و بررسى تمام آياتى كه در مقام صبر نازل شده است طولانى مى‏شود و ما به همين چند نمونه اكتفاء مى‏نمائيم.

صبر از نظر احاديث و روايات

١- قال النبى صلى الله عليه و آله و سلم : الصبر نصف الايمان رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : صبر نصف ايمان است.

صبر و يقين از ارزنده‏ترين چيزها است

٢- قال (ص) من اقل ما اوبيتم اليقين و عزيمة (٣٥) الصبرو من اعطى جظه منهما لم يبال ما فاته من قيام الليل و صيام النهارو لئن تصبروا على مثل‏ما انتم عليه احب الى من ان يوافينى كل امرء منكم بمثل عمل جميعكم ولكنى اخاف ان تفتح عليكم الدنيا بعدى فينكر بعضكم بعضا و ينكركم اهل اسماء عند ذالك فمن صبروا حتسب ظفر بكمال ثوابه ثم قرأ ما عندكم ينفذو ما عندالله باق و لنجزين الذين صبروا پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : از كميابترين چيزهائيى كه به شما داده شد يقين و صبر است يعنى يقين و صبر در بين شما از هر چيز كمتر است و هر كس خظ و بهره‏اى از آيند و به او رسد باك نداشته باشد از آنچه از بيدارى شبها و روزه روزها از او فوت شود يعنى اگر از يقين و صبر برخوردار باشد ولو اينكه به شب زنده دارى و مناجات با خدا و روزه‏هاى مستحبى موفق نشود غصه نخورد و اگر شما بر آنچه هستيد صبر كنيد در برابر فقر بى چيز تحمل نمائيد در نزد من بهتر است از اينكه هر يك از شما مقابل جميع عمل شما را انجام دهد يعنى هر يك از شما به اندازه عبادت همه شما عبادت كند وليكن مى‏ترسم بعد از من دنيا بر شما گشوده شود آنگاه يكديگر را انكار نمائيد. يعنى به خاطر تعلق و دلبستگى(٣٦) به دنيا به هم بدبين شويد و برعليه يكديگر توطئه كنيد در آن وقت اهل آسمان شما را انكار نمايند و از شما بدشان آيد پس هركه در راه خدا صبر كند به كمال ثواب و پاداش خويش نائل مى‏گردد. سپس حضرت اين آيه را قرائت فرمود: ما عندكم ينفذو ما عندالله باق و النجزين الذين صبروا با حسن ما كانوا يعملون سوره نحل آيه ٦٩ يعنى آنچه نزد شما است فانى مى‏شود، اما آنچه نزد خدااست باقى است، و كسانى را كه صبر و استقامت پيشه كنند به بهترين اعمالشان پاداش خواهيم داد. يعنى صبر و استقامت از بهترين اعمال آدمى است.

٣- روى جابر انه صلى الله عليه و آله وسلم سئل عن الايمان فقال : الصبر. جابر مى‏گويد از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم سوال شد كه ايمان چيست ؟ حضرت فرمود : ايمان صبر است.

٤- قال صلى الله عليه و آله و سلم، افضل الاعمال ما اكرهت عليه النفوس . رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : بالاترين اعمال چيزى است كه بر نفسها دشوار باشد.

٥- قيل اوحى الله تعالى الى داود عليه السلام تخلق باخلاقى و ان من اخلاقى الصبر . گفته‏اند خداوند متعال به حضرت داودعليه السلام وحى فرمود : داود به اخلاق من آراسته شو و از جمله اخلاق من صبر است.

٦-و عن ابن عباس رضى الله عنه لما دخل رسوا الله صلى الله عليه و آله و سلم على الانصار فقال : امؤمنون انتم ؟ فسكتوا فقال رجل نعم يا رسول الله فقال و ما علامة ايمانكم قالوا نشكر على الرخا و نصبر على البلاء و نرضى بالقضاء فقال مؤمنون و رب الكعبة. ابن عباس رضى الله مى‏گويد : وقتى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بر انصار وارد شد فرمود : آيا شما مومن هستيد همه ساكت شدند مردى از آنها گفت : بلى اى رسول خدا حضرت فرمود علامت ايمانتان چيست ؟ انصار گفتند : در برابر نعمت و راحتى خدا را شكر مى‏كنيم و بر بلاء صبر مى‏كنيم و به قضاء و قدر الهى راضى هستيم حضرت فرمود : به خداى كعبه قسم كه شما مومن هستيد.

٧- قال المسيح عليه السلام انكم لاتدركون ما تحبون الابصبركم على ما تكرهون. حضرت مسيح عليه السلام به حواريين فرمود : به آنچه دوست داريد نمى‏رسيد مگر اينكه در برابر ناراحتيها صبر كنيد تا ناخوشيها را تحمل نكنيد به خوشيها نخواهيد رسيد. نابرده رنج گنج ميسر نمى‏شود.

٨- قال (ص) لوكان الصبر دجلا لكان كريما رسول اكرم ص) فرمود : اگر صبر به صورت مردى باشد آن مرد كريم و بخشنده است.

٩- قال على عليه السلام بنى الاسلام على اربع دعائم اليقين، و الصبر،و الجهاد،و العدل. حضرت على عليه السلام فرمود : اسلام بر چهار پايه بنا شده است و آن چهار پايه عبارت است از يقين، و صبر، و جهادو عدل

١٠- و قال ايضا : الصبر من الايمان بمنزلة الراس من الجسد و لاجسد لمن لا راس له، و لا يمان لمن لاصبر له. (٣٧) على عليه السلام فرمود : صبر نسبت به ايمان همچون سر است در مقابل تن همانطور كه بدن بدون سر بددن نيست ايمان بدون صبر نيز ايمان نيست صبر ملازم ايمان است همان گونه كه سر ملازم بدن است.

١١- قال على عليه السلام : عليكم بالصبر فانه به ياخذ الجازم و به يعود الجازع . حضرت على عليه السلام فرمود : بر شما باد صبر زيرا شخص جازم و فاطع آن را اتخاذ مى‏كند و آدم بى تاب بعد از جزع و فزع ناچار به او رجوع مى‏كند پس چه بهتر از همان اول بدون جزع و بيتابى صبر را پيشه خود سازد

١٢-قال على عليه السلام : ان صبرت جرت عليك المقادير و انت ماجورو ان جزعت جرت عليك المقادير و انت مازور. حضرت على عليه السلام فرمود : اگر صبر كنى مقدرات بر تو جارى مى‏شود و تو پاداش خواهى داشت و اگر ناشكيبائى و بى تابى كنى باز هم مقدرات مسير خود را طى مى‏كنند و وزروگناه بر تو خواهد بود يعنى ناشكيبائى جز گناه براى تو فائده ديگرى ندارد چون بى تابى تو ذره‏اى در مقدرات تاثيرى نخواهد گذاشت در نهج البلاغه لفظ قدر بصورت مفر آمده : ان صبرت جرى عليك القدر...

١٣- و عن الحسن بن على عليهما السلام عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم : قال : ان فى الجنة شجرة يقال لما شجرة البلوى و توتى لاهل البلاء يوم القيامة فلايرفع لهم ديوان و لا ينصب لهم ميزان يصيب عليهم الاجرصبا و قراء عليه السلام : انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب امام حسن مجتبى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم روايت مى‏كند كه آن حضرت فرمود : در بهشت درختى است كه به آن درخت بلوا مى‏گويند و آن در روز قيامت به اهل بلاو مصيبت داده مى‏شود و هيچ گونه محكمه و ميزانى جهت بررسى اعمال آنها تشكيل نمى‏شود و مانند باران بر آنها ثواب و پاداش فرو مى‏ريزند همان گونه كه در دنيا مانند باران بر ايشان بلا ريخته مى‏شد آنگاه امام حسن مجتبى‏عليه السلام اين آيه را خواند.انما يوفى الصابرون اجرهم بغير حساب(٣٨) يعنى خدا صابران را به حد كامل و بدون حساب پاداش خواهد داد.

١٤- و عنه عليه السلام عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم : ما من جرعة احب الى الله تعالى من حرعة غبظ كظمها رجل او حرعة صبر على مصيبة و ما من قطرة احب الى الله تعالى من قطرة دمع من خشية الله او قطرة دم اهرقت فى سبيل الله. و نيز امام حسن مجتبى عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم روايت مى‏كند كه آن حضرت فرمود : هيچ جرعه‏اى از جرعه خشمى كه انسان آن را فرو نشاند يا جرعه صبر بر مصيبتى در نزد خداوند خداوند متعال محبوبتر نيست. و نيز هيچ قطره‏اى در نزد خداوند متعال از قطره اشكى كه از خشيت خدا جارى شود،و يا قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود محبوبتر نيست.

١٥-و عنه عليه السلام : المصائب مفاتيح الاجر امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود : مصيبتها كليدها و راه گشاى اجر و پاداشتند.

١٦- وعن زين العابدين عليه السلام : اذا جمع الاولين و الاخرين ينادى مناد اين الصابرين ليدخلوا الجنة بغير حساب قال : فيقوم عنق من الناس فتلقاهم الملائكة الى اين يا بنى آدم ؟ فيقولون : الى الجنة فيقولون قبل الحساب ؟ فقالوا : نعم قالوا : و من انتم ؟ قالوا : الصابرون قالوا : و ما صبركم ؟ قالوا : على طاعة الله و صبرنا عن معصية الله حتى توفا نا الله عزوجل قالوا : انتم كما قلتم ادخلوا الجنة فنعم اجر العالمين . از امام زين العابدين عليه السلام روايت شده است كه فرمود : وقتى خداوند اولين و آخرين را در صحراى محشر جمع كند،منادى ندا مى‏كند كه صابران كجايند ؟ تا بدون حساب داخل بهشت گردند،سپس جماعتى از مردم بر ميخيزند و به طرف بهشت روانه مى‏شوند، فرشتگان به آنها برخورد مى‏كنند و مى‏گويند : كجا مى‏رويد ؟ مى‏گويند : به سوى بهشت مى‏رويم. فرشتگان مى‏گويند : بدون حساب به سوى بهشت مى‏رويد ؟ در جواب مى‏گويند بلى، سپس ملائكه سوال مى‏كنند كه شما از چه صنف مردميد ؟ مى‏گويند : ما از صنف صابران هستيم. ملائكه گويند : صبر شما در چه بود ؟ مى‏گويند : صبر ما بر طاعت خدا و صبر ما از معصيت خدا بوده است و اين روش را تا زنده بوديم ادامه داديم تا اينكه خداوند عزوجل ما را قبض روح نمود. سپس ملائكه مى‏گويند : همان گونه گفتيد هستيد و بدون حساب به سوى بهشت رويد كه چه نيكو است پاداش اهل عمل. اين روايت را مرحوم كلينى در اصول كافى كتاب ايمان و كفر باب الحب فى الله و البغض فى الله روايت ٨ نقل كرده است با اين تفاوت كه آنجا در مورد محبان خدا است.

١٧- عن انس قال : قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم : قال الله عزوجل اذا وجهت الى عبد من عبيدى فى بدنه او ما له اولده ثم استقبل ذالك بصبر جميل استحييت منه يوم القيامة ان انصب له ميزانا اوانشر له ديوانا. انس مى‏كويد : رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : كه خداوند عزوجل مى‏فرمايد : هرگاه مصيبت و بلائى را متوجه بدن يا مال يا فرزند بنده‏ام سازم سپس او با صبر جميل (٣٩) از آن بلا استقبال نمايد من از او شرم مى‏كنم كه در روز قيامت ترازوئى جهت بررسى حساب او نصب كنم يا نامه عمل او را بگشايم.

١٨- عن ابن مسعود رصى الله عنه عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم : ثلث من رزقهن فانه رزق خير الدارين الرضا با لقضاء و الصبرعلى البلاء و الدعاء فى الرخاء. پيامبرصلى الله عليه و آله فرمود : سه چيز است كه نصيب هر كس شود خير دنيا و آخرت نصيبش شده است و آن سه عبارتند از- : ١ خشنودى از قضاء و قدر خدا ٢- صبرو بردبارى در برابر بلاها ٣- دعاكردن در حال خوشى. بر عكس بيشتر مردم كه فقط هنگام ناخوشى و گرفتارى دعا مى‏كنند

١٩- عن ابن عباس رضى الله عنه قال : كنت عند رسول الله (ص) فقال : يا غلام او غليم الااعلمك كلمات ينفعك الله بهن ؟ فقلت : بلى فقال : احفظ الله يحفظك احقظ الله تجده امامك تعرف اليه فى الرخاء يعرفك فى الشدة اذا سئلت فاسئل الله و اذا استعنت فاستعن بالله. و اعلم ان فى الصبر على ما تكره خيرا كثيرا و ان النصر مع الصبر و ان الفرح مع الكرب و ان مع العسر يسرا . ابن عباس رضى الله عنه مى‏گويد : من نزد پيامبر (ص) بودم كه آن حضرت فرمود : اى جوان آيا مى‏خواهى كلماتى تعليمت دهم كه خداوند به وسيله آن به تو فائده رساند ؟ گفتم بلى، حضرت فرمود : خدا را حفظ كن تا او نيز تو را حفظ كنديعنى از حدود الهى محافظت نما و آنها را مراعات كن و از حد و مرز الهى خارج نشو مراقب خدا باش تا همواره او را در جلوى خود در حال خوشى با خدا آشنائى داشته تا او نيز در حال شدت و سختى با تو آشنا باشد،هرگاه چيزى مى‏خواهى از خدا در خواست كن و هرگاه كمك مى‏خواهى از او مدد و يارى جوى. بدان صبر و استقامت در برابر ناگواريها خير و بركت زيادى به همراه دارد نصرت و يارى الهى با صبر است، شادى و فرح با اندوه مى‏باشد، و همراه سختى آسايش است.

٢٠- و عنه صلى الله عليه و آله و سلم : يوتى الرجال فى قبرة با لعذاب فاذا اوتى من قبل رأسه دفعه تلاوة القرآن و اذا اوتى من بين يديه دفعته الصدقة و اذا اوتى ن قبل رجليه دفع مشيه الى المسجد و الصبرحجزه يقول : اما لورايت خللالكنت صاحبه. و فى لفظ آخر اذا دخل الرجل القبرقامت الصلوة عن يمينه و الزكوة عن شماله و البر يظل عليه و الصبر بناحية يقول : دونكم صاحبى فانى من ورائه يعنى ان استطعم ان تدفعوا عنه العذاب و الافانا الفيكم ذالك و ارفع عنه العذاب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : چون مرد را در قبرش مى‏گذارد عذاب داخل قبر او مى‏شود وقتى مى‏خواهد از طرف سر آن مرد وارد شود تلاوت قرآن جلوى عذاب را مى‏گيرد و وقتى مى‏خواهد از طرف صورتش وارد شود صدقه جلوى عذاب را مى‏گيرد و آن را بر مى‏گرداند و و قتى مى‏خواهد از طرف پاهاى آن مرد وارد شود راه رفتن او به سوى مسجد جلويش را مى‏گيرد و صبر نيز جلوى عذاب را مى‏گيرد و مى‏گويد : اگر هرگاه ببينم كه شما نتوانيد از صاحبم حمايت كنيد خودم به تنهائى از او حمايت و دفاع مى‏كنم. و در حديث ديگر آمده است كه چون مرا داخل قبر مى‏شود،نماز طرف راست و زكوه طرف چپش مى‏ايستند و احسان بر سرش سايه افكند و صبر در طرفى دورتر از آنها است چون دو فرشته‏اى كه متصدى سوال از آن مرد هستند وارد مى‏شوند صبر نماز زوز كوه و احسان مى‏گويد : مواظب رفيق خود باشيد و اگر نتوانستيد عذاب را از او دور كنيد من به تنهائى از او دفاع مى‏كنم و عذاب را از او بر طرف مى‏سازم(٤٠)

٢١ - و عنه صلى الله عليه و آله و سلم : عجبا لامر المومن ان امره كله له خير و ليس ذالك لاحد الاللمؤمن ان اصابته سرا شكر فكان خيرا له، و ان اصابته ضراء صبر فكان خيرا له . رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : كار مومن تعجب‏آميز است، زيرا تمام آموزش براى او خير است كه براى احدى جز مومن چنين نيست. اگر راحتى و خوشى به او برسد و شكر نمايد برايش خير است و اگر سختى و ناراحتى به او رسد و صبر كند نيز براى او خير است.

٢٢- و عنه صلى الله و عليه و اله و سلم : الا عجبكم ان المومن اذا اصاب حمدالله و شكر و اذا اصابته مصيبته حمدالله و صبره فالمومن يوجر فى كل شيى‏ء حتى الاقمة يرقعها الى فيه. و فى حديث آخر حتى اللقمة يرفعها الى فم امراته. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : آيا روش پسنديده مومن شما را شگفت زده نمى‏كند، از اينكه مومن هرگاه خير و نعمتى به او برسد خدا را ستايش مى‏كند و هرگاه مصيبتى به او برسد در مقابل مصيبت هم خدا را ستايش مى‏كند و صبر و شكيبائى پيشه مى‏كند مومن در تمام كارهايش اجر و ثواب مى‏برد حتى لقمه‏اى كه به طرف دهانش مى‏برد و در حديث ديگر آمده است حتى لقمه‏اى كه به طرف دهان زنش مى‏برد.

٢٣- و عنه صلى الله عليه و آله : الصبر خير مركب ما رزق الله عبدا خيرا له و لا وسع من الصبر. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : صبر بهترين مركب است خداوند چيزى نصيب بنده‏اش نكرد كه از صبر بهتر و وسيع‏تر باشد.

٢٤- و سئل صلى الله عليه و آله : هل من رجل يدخل الجنة بغير حساب ؟ قال : نعم كل رحيم صبور . از پيامبرصلى الله عليه و آله سئوال كردند كه آيا هيچ مردى بدون حساب داخل بهشت مى‏شود ؟ حضرت فرمود : بلى هر كس مهربان و صبور باشد بدون حساب داخل بهشت مى‏گردد.