آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد0%

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد نویسنده:
گروه: کتابها

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد

نویسنده: شهيد ثاني رحمه الله عليه
گروه:

مشاهدات: 16459
دانلود: 3235

توضیحات:

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 82 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 16459 / دانلود: 3235
اندازه اندازه اندازه
آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏ الفؤاد

نویسنده:
فارسی

ثواب تسليت به مصيبت ديده

احاديث و رواياتى كه درباره ثواب و پاداش تسليت به مصيبت زدگان و صاحب غزا رسيده است بسيار است و ده حديث از آنها در اينجا مى‏گردد. ١- عن ابن مسعود عن النبى (ص) قال: من عربى مصابا ابن مسعود از بنى اكرم ( ص) روايت مى‏كند كه آن حضرت فرمود : هر كس مصيبت ديده‏اى را تسليت دهد مانند مصيبت ديده در نزد خدا اجر خواهد داشت. ٢- عن جابربن عبدالله رضى الله قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله : من عزى مصابا كان له مثل اجره من غير ان ينقصه الله من اجره شيئا و من كفن مسلما كساه الله من سندس و استبرق و حرير، و من حفر قبر المسلم بنى له بيتا فى الجنة، من انظر معسرا اظلمه الله فى ظله يوم لاظل الا ظله جابربن عبدالله انصارى از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه و آله روايت كرده است كه آن حضرت فرمود : هر كس صاحب عزائى را تسليت دهد خداوند متعال مثل ثواب و پاداشى كه به صاحب عزا مى‏دهد به او هم عطا مى‏كند بدون اينكه خداوند چيزى از اجر مصيبت ديده كم نمايد.و كسى كه ميت مسلمانى را كفن كند خداوند او را از لباسهاى سندوس و استبرق و حرير بهشتى مى‏پاشند، و كسى كه براى مرده مسلمانى قبر بكند خداوند خانه‏اى در بهشت براى او مى‏سازد، و هر كس بدهكار تهى دست را مهلت دهد خداوند او را در سايه رحمت خويش جاى دهد در روزى كه سايه‏اى جز سايه رحمت او نيست و پناهگاهى جز خدا نيست.

ثواب دلدارى دادن به محزون

٣- و عن جابرا يضار فعه، من عزى حزينا البسه الله عزوجل من لباس التقوى و صلى على روحه فى الارواح و نيز جابر از آن حضرت روايت كرده است كه فرمود : هر كس محزون و دل سوخته‏اى را دلدارى دهد خداوند او را لباس تقوى مى‏پوشاند و روحش را در زمره ارواح پاكان داخل مى‏نمايد.

ثواب مصاحفه هنگام تعزيت

٤- و سئل النبى (ص)عن التصافح فى التعزية فقال : هو سكن للمؤ من و من عزى مصابا فله مثل اجره از رسول خدا (ص) در مورد مصاحفه يعنى دست بهم دادن به هنگام تسليت سوال كردند، حضرت فرمود : مصاحفه خوب است و باعث سكون و آرامش مومن مى‏گردد. و هر كس مصيبت ديده‏اى را تسليت و آرامش دهد براى او است در نزد خدا مثل اجر مصيبت ديده و تسليت دهنده مانند مصيبت ديده نزد خدا اجر و پاداش دارد.

اجر و پاداش عيادت مريض

٥- و ايضا از پيامبر اسلام‏صلى الله عليه و آله روايت شده است كه فرمود : من عاد مريضا فلا يزال فى الرحمة حتى اذا قعد عنده اسنقع فيها ثم اذا قام من عنده فلل يزال يخوض فيها حتى يرجع من حيث خرج، و من عزى اخاه المؤمن من مصيبته كساه الله عزوجل من حلل الكرامة يوم القيمة كسى كه مريضى را عيادت كند از موقعى كه حركت مى‏كند و مى‏رود نزد مريض و مى‏نشيند و سپس حركت مى‏كند مى‏آيد تا به مكانى كه به عبادت او رفته است برسد همواره مشمول رحمت خاص خدا است و كسى كه برادر مومن مصيبت ديده‏اش را تسليت دهد خداوند عزوجل در روز قيامت او را از لباس و زيورهاى كرامت مى‏پاشند.

پاداش تسليت به زن جوان مرده

٦- و عن ابى برده قال : قال رسول الله صلى الله عليه و آله : من عزى ثكلى كسى بردا فى الجنة رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : هر كس زن جوان مرده را تسليت دهد لباس ذي قيمت برد بهشتى را در بهشت بر او مى‏پو شانند.٧- و عن انس قال : قال رسول الله : من عزى اخاه المؤمن من مصيبته كساه الله عزوجل حلة خضراء يحبربها يوم القيمة فقيل يا رسول الله ما يحبربها يوم القيمة قال يغيط بها. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : هر كس برادر مونش را در مصيبتش تسليت دهد خداوند عزوجل در قيامت جامه‏اى سبزه بر او مى‏پوشاند كه مردم نسبت به آن لباس غبطه مى‏برند ٨- و روى ان داود عليه السلام قال :الهى ماجزاء من يعزى الحزين و المصاب ابتغاء مرضاتك ؟ قال : جزائه ان اكسوه داء من اردية الايمان استره من النارو ادخله به الجنة قال : يا الهى فما جزاء من شيع الجنائزا بتغاء مرضاتك ؟ قال : جزائه ان تشيعه الملائكة يوم يموت الى قبره ان اصلى على روحه على الارواح در روايت است كه حضرت داود عليه السلام در مناجاتش با خداى خويش چنين گفت : پروردگار را پاداش و ثواب كسى كه براى رضاى تو به محزون و مصيبت ديده تسليت گويد چيست ؟ خطاب رسيد كه پاداشش اين است كه او زا لباس امن و امان مى‏پوشانم و از آتش جهنم حفظش مى‏كنم و او را داخل بهشت مى‏نمايم. سپس حضرت داود عليه السلام عرض كرد پروردگار پاداش كسى كه جنازه‏هاى مومنين را براى رضاى تو تشيع كند چه خواهد بود ؟ خطاب رسيد كه پاداشش آن است كه روزى بميرد ملائكه او را تا كنار قبرش تشيع مى‏كنند و روحش را در زمره ارواح پاكان داخل مى‏كنند.

آرام بخش دل داغديدگان يا مسكن‏الفؤاد

ثواب عيادت مريض و تشيع جنازه

٩-روى ان موسى عليه السلام : سئل ما لعائد المريض من الاجر قال : ابعث له عند موته الملائكة يشيعونه الى قبره و يونسونه الى المحشر قال : يا رب فما لمعزى الثكلى من الاجر ؟ قال : اظله تحت ظلى اى ظل العرش يوم لاظل الاظلى در روايت است كه حضرت موسى عليه السلام عرض كرد پروردگارا براى عيادت كننده مريض چه اجر و پاداشى است ؟ خطاب رسيد كه‏اى موسى اجر و پاداش عيادت كننده مريض اين است كه وقتى بميرد ملائكه را به تشيع جنازه‏اش مى‏فرستم كه جنازه‏اش را تا قبرش تشيع كنند. موسى عرض كرد پروردگارا كسى كه مادر داغديده‏اى را تسليت گويد چه اجرى خواهد داشت ؟ خطاب رسيد كه تسليت دهنده را در روز قيامت زير سايه رحمتم يعنى سايه عرش پناه مى‏دهم روزى كه هيچ سايه‏اى نيست جز سايه رحمت من.

١٠ - روى ان ابراهيم عليه السلام سئل ربه قال : يا رب ما جزاء من سال الدمع عن وجهه من خشيتك ؟ قال : صلواتى و رضوانى. قال فما جزاء من يصبر الحزين ابتغاء وجهك ؟ قال السوه ثوبا من الايمان ينبو بهما فى الجنة و يثقى بها من النار. قال : فما جزاء من سدد الاملة ابتغاء وجهك قال : اقيمه فى ظلى و ادخله حينتى قال : فما جزاء من يتبع الجنازة ابتغاء وجهك ؟ قال : تصلى ملائكتى على جسده و تشيع روحه . روايت شده است كه حضرت ابراهيم عليه السلام از پروردگارش سوال كرد پروردگارا پاداش كسى كه از خشيت تو اشك از ديدگانش جارى شود چيست ؟ خطاب آمد پاداشش رحمت و رضوان من است. ابراهيم (ع) عرض كرد : پاداش كسى كه محزون و دلسوخته را به خاطر رضاى تو صبر و دلدارى دهد چه خواهد بود ؟ خطاب آمد پاداش او آن است كه لباسى از ايمان بر او مى‏پوشانيم و او را در پوشش امن و امان قرار مى‏دهم كه بدان در بهشت جايگزين گردد و از آتش جهنم حفظ شود حضرت ابراهيم عليه السلام گفت : خدايا پاداش كسى كه زن شوهر مرده را براى رضاى تو تسليت و دلدارى دهد چيست ؟ خداوند متعال فرمود : پاداشش آن است كه او ذا در سايه رحمت خود جاى مى‏دهم و او را داخل بهشت خودم مى‏گردانم. ابراهيم عليه السلام گفت : خدايا پاداش كسى كه براى رضاى تو تشيع جنازه كند چيست ؟ خداوند متعال فرمود : پاداشش آن است كه وقتى بميرد ملائكه من بر بدنش نماز مى‏خوانند و روحش را تشيع مى‏كنند.

فصل : كيفيت تسليت و تهنيت گفتن

اين فصل در مورد كيفيت و چگونگى تسليت است در مورد كيفيت تسليت مختصرا در حديث مصافحه گذشت كه اصحاب از پيامبر سوال كردند مصاحفه با صاحب عزا چگونه است حضرت فرمود : باعث آرامش قلب مومن است. و نيز مطالبى در اين زمينه ذكر مى‏گردد كه باعث شفاء سينه‏ها و آرامش قلبها شود انشاء الله. در اين فصل نيز چند حديث و روايت از معصومين عليهم السلام ذكر مى‏گردد

١- عن على عليه السلام قال : كان رسول الله (ص) اذا عزى قال : اجركم الله و رحملم، و اذا هنى قال : بارك الله لكم حضرت على عليه السلام فرمود : هرگاه رسول خدا (ص) به مصيبت ديده تسليت مى‏داد مى‏فرمود : اجركم الله و رحمكم و هرگاه به كسى تهنيت مى‏داد مى‏فرمود : بارك الله لكم و بارك الله عليكم

تسليت نامه پيامبر (ص) به معاذ

٢- و روى انه توفى لمعاذ و لدفا شتد وجده عليه فبلع ذالك النبى صلى الله و عليه و اله فكتب اليه بسم الله الرحمن الرحيم من محمد رسول الله الى معاذ. سلام عليك، فانى احمدالله الذى لا اله الا هو اما بعد، اعظم الله لك الاجرو الهمك الصبر و رزقنا و اياك الشكر، فان انفسنا و اهلينا و موالينا و اولادنا من مواهب الله عزوجل الهنيئة و عواريه الستودعة نمتع بها الى اجل معلوم و نفيض لوقت معدود ثم افترض علينا الشكر اذا اعطانا و الصبر اذا ما ابتلانا و كان ابنك من مواهب الله الهنيئة و عواريه المستودعة متعك الله به فى غبطة و سرور و قبضة منك باجر كثير والصلوة و الرحمة و الهدى ان صبرت و احتسبت فلا تجمعن عليك مصيبتين فيحبط لك اجرك و تندم على ما فاتك فلو قدمت على ثواب مصيبتك علمت ان المصيبة قصرت فى جنب الله عن الثواب فتنجز من الله موعوده و ليذهب اسفك على ما هو نازل بك فكان قدر قد نزل عليك، و السلام در روايت است كه چون فرزند معاذ وفات يافت معاذ به شدت متاثر و ناراحت شد وقتى كه خبر ناراحتى معاذ به پيغمبر صلى الله عليه و آله رسيد حضرت نامه‏اى به معاذ نوشتند و آن نامه اين چنين است. بسم الله الرحمن الرحيم از طرف محمد رسول خدا به معاذ سلام عليك، سلام بر تو اى معاذ حمد و ستايش مى‏كنم خدائى را كه جزا و معبودى نيست اما بعد از حمد و ستايش. اى معاذ خداوند اجر تو را در مصيبت مرگ فرزندت بزرگ و عظيم قرار دهد و صبر و بردبارى را به تو الهام فرمايد و شكر و سپاسگزارى را نصيب ما و تو بفرمايد زيرا ما اهل و عيال و دوستان و اولاد ما همه و همه از مواهب خداوند عزوجل و از امانتها و وديعه هائى است كه در مدت معين و محدودى در دست ما امانتند و ما از آنها بهرمند مى‏شويم هر وقت مدت امانت دارى به پايان رسيد صاحب امانت امانتش را مى‏برد سپس بر ما واجب كرده است كه در برابر نعمتها شكر كنيم و در برابر بلاها صبر نمائيم. و فرزند تو يكى از مواهب و وديعه‏اى بود كه خداوند مدتى تو را از آن بهرمند و مسرور نمود و سپس امانتش را گرفت و در مقابل آن اجر كثير و صلوات و رحمت و هدايت(٧٢) به تو عطا مى‏فرمايد به شرطى كه در فقدان او صبر كنى و اين مصيبت را به حساب خدا بگذارى و براى رضاى او اين سختى را تحمل كنى. پس اى معاذ بر اثر بى صبرى و بيتابى دو مصيبت براى خودت فراهم نكن كه اجرت از بين برود و بر آنچه از دستت رفته است پشيمان شوى يعنى اگر بى صبرى و جزع و فزع كنى به دو مصيبت مبتلا مى‏شوى يكى داغ فرزند و ديگرى از بين رفتن اجر كه به مراتب از داغ فرزند بزرگتر است پس اگر بر ثواب مصيبت خويش اقدام نمائى و صبر بردبارى پيشه كنى خواهى فهميد كه مصيبتت در برابر پاداشى كه خدا عنايت مى‏فرمايد بسيار ناچيز است و خداوند به وعده خود وفا خواهد كرد. بنابراين بايد تاسف و ناراحتى تو از بين برود و آنچه بر تو وارد شده است از مقدرات الهى است. و السلام.

تسليت جبرئيل (ع) به اهلبيت (ع) هنگام رحلت پيامبر (ص)

٣- و عن ابيعبد الله جعفر بن محمد الصادق عليه السلام عن ابيه جدة قال : لما توفى رسول الله (ص) جاء جبرئيل عليه السلام و النبى مسجى و فى البيت على و فاطمه و الحسن و الحسين عليهم السلام فقال : السلام عليكم يا اهل بيت النبوة كل نفس ذائقة الموت و انما توفون اجوركم يوم القيمة الايه الا ان فى الله عزوجل عزاء من كل مصيبه و خلفا من كل هالك و دركا لما فات فبالله عزوجل فثقوا و اياه فارجوا فان المصائب من حرم الثواب هذا اخر و طى فى الدنيا امام صادق عليه السلام فرمود : همان موقعى كه رسول خدا ص الله رحلت فرمود جبرئيل عليه السلام آمد در حالى كه روى بدن شريف آن حضرت پارچه‏اى بود و در خانه جز على و فاطوه و حسن و حسين عليهم السلام كسى نبود جبرئيل به ايشان سلام كرد و گفت : السلام عليكم يا اهل بيت النبوه، سلام برشما اى خاندان رسالت. و بعد اين آيه را تلاوت كرد كل نفس ذائقة الموت وانما توفون اجوركم يوم القيمة... سوره آل عمران آيه ١٥٨ يعنى هر كسى مزه مرگ را خواهد چشيد و شما پاداش خود را به طور كامل در روز قيامت خواهد گرفت.

سپس گفت : خداوند هر مصيبتى به كسى وارد كند در برابر آن تسليت و دلدارى به مصيبت زده مى‏دهد يعنى اگر چه مصيبت فراغ پيغمبر (ص) براى شما از اعظم مصائب است ولكن خدا به شما آن چنان صبر و تحملى كنيد و هر چه از دست انسان برود خداوند تدارك و جبران مى‏نمايد. پس فقط به خداوند عزوجل اعتماد نمائيد و بسوى او اميدوار باشيد زيرا مصيبت ديده حقيقتى كسى است كه بر اثر جزع و فزع و بيتابى از ثواب و پاداش مصيبت محروم گردد.

تسليت ملائكه به اهلبيت پيامبر (ص)

٤- و عن جابربن عبدالله رضى الله عنه قال : لما توفى رسول الله صلى الله عليه و آله عزتهم الملائكة يسمعون الحس و لا يرون الشخص فقالوا : السلام عليك اهل البيت و رحمة الله و بركاتة. ان فى الله عزوجل عزاء من كل مصيبة و خلفا من كل هالك فباالله فثقوا فاياه فارجوا فانما المحروم من حرم الثواب و السلام عليكم و رحمة الله و بركاتة جابربن عبدالله رصى الله عنه گفت : وقتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله وفات نمود ملائكه به اهل بيت پيغمبر صلى الله عليه و آله تسليت گفتند اهل بيت صداى ملائكه را مى‏شنيد ولى كسى را نمى‏ديدند ملائكه چنين مى‏گفتند : السلام عليكم يا اهل البيت و رحمة الله و بركاته ، همانا از جانب خداوند هر مصيبتى را تسليتى است و از هر هلاكت نجاتى است يا براى هر فوت شده‏اى جانشين و عوضى است پس فقط به خداوند عزوجل اعتماد كنيد و به سوى او اميدوار باشيد زيرا مصيبت ديده آن كسى است كه بر اثر جزع و فزع از ثواب محروم گردد والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته.

تسليت حضرت خضر ع به اصحاب پيامبر (ص)

٥- و روى البيهقى فى الدلائل قال : لما قبض رسول الله صلى الله عليه و آله احدق به اصحابه فبلوا حوله فاجنمعوا فدخل رجل اشهب اللحية صبيح الوجه فتخطى رقابهم فبكى ثم التفت الى اصحاب رسول الله (ص) فقال ان فى الله عزاء من مصيبة و عوضا من كل فائت و خلفا من كل هالك فالى الله فانيبوا و الى الله فارغبوا و نظره اليكم فى البلاء فانظر و افان المصائب من لم يوجروا نصرف فقال : بعضهم اتعرفون الرجل فقال : على (ع) نعم هذا اخو رسول الله صلى الله عليه و آله الخضرا عليه السلام بيهقى در كتاب دلائل روايت مى‏كند و مى‏گويد : وقتى كه روح مقدس رسول خدا صلى الله عليه و آله قبض شد و از اين جهان فانى به جهان ابدى رحلت فرمود اصحاب به دور آن حضرت حلقه زدند و گريه مى‏كردند كه ناگهان ديدند مردى ريش سفيد با سيماى زيبا و نورانى وارد شد و با آنها مشغول گريه شد سپس رو به اصحاب رسول خدا صلى الله عليه و آله كرد و گفت : هر مصيبتى را از جانب خدا تسليتى است و از هر فوت شده‏اى عوضى است و از هر هلاكتى نجاتى است. پس به سوى خدا انابه كنيد و به طرف او ميل و رغبت پيدا كنيد و همان گونه كه او در بلاء به شما توجه و عنايت دارد شما نيز به او توجه نمائيد زيرا مصيبت ديده آن كسى است كه پاداش نداشته باشد ولى چيزى كه پاداش دارد مصيبت محسوب نمى‏شود و شخص پاداش گيرنده در واقع مصيبت زده نيست بلكه مصيبت زده حقيقى كسى است كه بر اثر جزع و فزع پاداش خود را نابود كند و اين كلمات را آن پيرمرد خوش سيما گفت و رفت يكى از اصحاب گفت آيا اين پيرمرد را شناختيد ؟ حضرت على (ع) فرمود : بلى اين مرد برادر رسول خدا صلى الله عليه و آله حضرت خضر عليه السلام بود.(٧٣)

فصل : احاديث و قضا يائى در مورد مصائب‏

در اين فصل نيز احاديث و قضا يائى در مورد مصائب ذكر مى‏گردد. ١- عن ابن عباس رضى الله عنه قال : قال رسول الله (ص) اذا اصاب احدكم مصيبة فليذكر مصيبة لى فانها اعظم المصائب ابن عباس از رسول خدا (ص) روايت كرده است كه آن حضرت فرمودء هرگاه براى هر يك از شما مصيبتى پيش آمده است مصيبت مرا بياد آورد تا مصيبت خود را فراموش كند زيرا مصيبت من از بزرگترين مصائب است فقدان آن حضرت از همه مصائب بزرگتر است.

هنگام مصيبت پيامبر را بياد آوريد

٢- و عنه صلى الله عليه و آله : من عظمت مصيبة فليذكر مصيبة بى فانها ستهون عليه و نيز از آن حضرت نقل شده است كه فرمود : هر كس مصيبتش بزرگ شد بياد آورد مصيبتى را كه بر او در فقدان من وارد آمده تا آن مصيبت براى او سهل و آسان گردد.

مصيبت فقدان پيامبر (ص) از اعظم مصائب است

٣- و عنه صلى الله عليه و آله انه قال : فى مرض موته ايها الناس ايما عبد من امتى اصيب بمصيبة بعدى فليتعز بمصيبة بى عن المصيبة التى تصيبه بغيرى فان احدا من امتى لن يصاب بمصيبة بعدى اشد عليه من مصيبتى. و ايضا از رسول خدا صلى الله عليه و آله به هنگام مرگ روايت شده است كه فرمود : اى مردم بر هر يك از امتان من بعد از من مصيبتى رسيد خودش را به مصيبت فقدان من دلدارى دهد زيرا انسان هرگاه مصيبت بزرگ برايش رخ دهد مصائب كوچك را فراموش مى‏كند و هر وقت مصيبت فقدان و فراق پيغمبر صلى الله عليه و آله را به ياد آورد تمام مصائب ديگر را فراموش مى‏كند زيرا فقدان پيغمبر از بزرگترين مصائب است لذا پيغمبر اسلام فرمود : بر هيچ يك از امتان من بعد از من مصيبتى بر او وارد نمى‏آيد كه از مصيبت فقدان من بزرگتر باشد.

تسليت نامه امام حسن ع به امام حسين ع در شهادت پدر

٤- و عن عبدالله بن الوليد باسناده لما اصيب على (ع) بعثنى الحسن الى الحسين (ع) و هو بالمدائن فلما قراء الكتاب قال : يا لها من مصيبه ما اعظمها مع ان رسول الله قال : اصيب منكم بمصيبة فليذكر مصابى فانه لن يصاب بمصية اعظم منها عبدالله بن وليد مى‏گويد : وقتى كه حضرت على (ع) به شهادت رسيد امام حسن عليه السلام نامه‏اى نوشت و به من داده كه ببرم به مدائن به امام حسين عليه السلام بدهم و من نامه را بردم مدائن به خدمت امام حسين عليه السلام دادم وقتى كه امام حسين نامه برادرش را خواند و از شهادت پدرش مطلع شد گفت چه مصيبت بزرگى بر من وارد شده با اينكه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : هر كس كه مصيبتى بر او وارد مى‏شود مصيبت مرا بياد آورد زيرا هيچ مصيبتى از مصيبت فقدان پيغمبر صلى الله عليه و آله بزرگتر نيست يعنى بعد از فقدان جدم پيغمبر صلى الله عليه و آله فقدان پدرم از بزرگترين مصائب است.

مصيبت حقيقى آن است كه مصيبت ديده از اجرش محروم گردد

٥- و روى اسحاق بن عمار الصادق عليه السلام انه قال : يا اسحق لا تعدن مصيبة التى اعطيت عليها الصبر و استوجبت من الله عزوجل الثواب انما المصيبة التى يحرم صاحبها اجرها و ثوابها اذا لم يصبر عند نزولها اسحق بن عمار از امام صادق (ع) روايت كرده است كه آن حضرت فرمود : اى اسحق آن مصيبتى را كه در برابر آن صبر نمودى و سزاوار ثواب از طرف خدا شدى مصيبت مشمار بلكه مصيبت آن است كه صاحب آن از اجر و ثواب آن محروم گردد و آن وقتى است كه در برابر آن مصيبت صبر نكند و بر اثر جزع و فزع اجر خودش را نابود كند.

فرمايش امام صادق ع به كسى كه از مصيبت خود شكايت مى‏كرد

٦- و عن ابى ميسرة قال : كنا عندابى عبدالله عليه السلام فجاء رجل و اشتلى اليه مصيبته فقال له اما انك ان تصبر توجرو الاتصبر يمضى عليك قدر الله عزوجل الذى قدر عليك و انت مذموم از ابو ميسره روايت شده است كه مى‏گويد : ما در خدمت امام صادق (ع) بوديم كه مردى آمد و از مصيبت خود نزد آن حضرت شكايت كرد حضرت به آن مرد فرمود : مگر نمى‏دانى كه اگر صبر كنى در نزد خدا ما جورى و اگر صبر نكنى آن مقدراتى كه خداوند عزوجل برايت معين كرده است بر تو جارى مى‏شود در حالى كه تو در نزد خدا مذمومى يعنى چه صبر كنى و چه نكنى در هر دو صورت آن مقدرات بر تو جارى مى‏شود ولكن اگر صبر كنى در نزد خدا اجر دارى ولى اگر صبر نكنى نه تنها اجر ندارى بلكه منفور درگاه خداوند مى‏شوى

انسان عمل خود را در قيامت مشاهده مى‏كند

٧- و عن جابر رضى الله عنه قال : قال رسول الله صلى الله عليه و آله : قال لى جبرئيل (ع) يا محمد عيش ما شئت فانك ميت واحبب من شئت فانك مفارقة و اعمل ما شئت فانك ملاقيه جابربن عبدالله از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى‏كند كه آن حضرت فرمود : جبرئيل امين به من گفت : اى محمد (ص) هر طور كه ميل دارى زندگى كن، اما سرانجام بايد بميرى، هر كه را ميل دارى دوست داشته باش، ولى عاقبت بايد از وى جدا شوى. هر عملى را كه مايلى در دنيا انجام بده، اما آنچه مى‏كنى در قيامت مشاهده خواهى كرد.

داستان فقيه بنى اسرائيل و مرگ همسرش

٨- در روايت است كه در قوم بنى اسرائيل مرد فقيه عابد عالم مجتهدى بود زنى داشت كه بسيار مورد علاقه‏اش بود و آن زن وفات كرد و مرد فقيه از وفات همسرش بسيار اندوهناك شد و از شدت ناراحتى خانه خلوتى اختيار كرد و درب خانه را به روى خودش بست و از مردم كناره‏گيرى كرد و با كسى تماس نمى‏گرفت و اين خبر به گوش يكى از زنان بنى اسرائيل رسيد و آن زن براى دلدارى به آن مرد فقيه به طرف خانه او روانه شد، وقتى به منزل رسيد به ملازمان خانه آن فقيه بپرسم لذا اجازه‏اش دادند كه خصوصى مسئله‏اش را از سوال كند زن وقتى وارد خانه شد و گفت : من سوالى دارم و آمدم از شما استفتاء كنم فقيه گفت : سوالت چيست ؟ زن گفت : من ريور آلاتى از زن همسايه‏ام عاريه گرفتم و مدتى از آن زيور آلات استفاده كردم بعد از مدتى همسايه‏ام كسى را فرستاد و گفت زيور آلاتيكه نزدت عاريه بود بده و من آمدم از شما استفتاء كنم كه آيا بايد زيور آلات را به صاحبش رد كنم يا نه ؟ فقيه گفت : بلى بايد آن را به صاحبش بر گردانى. زن گفت : به خدا قسم آن زيور آلات مدت زيادى دست من بود چرا بايد به صاحبش بر گردانم چون چون مدت زيادى دست من بود مى‏بايست مال خودم شود ؟ مرد فقيه گفت : اگر مدت زيادى نزد تو است كه بايد سريعتر امانت را به صاحبش بر گردانى و صاحبش از تو سزاوارتر است. زن وقتى از آن فقيه اقرار گرفت كه بر گرداندن امانت به صاحبش لازم است و اگر صاحب امانت امانتش را برد نبايد ناراحت شود به آن فقيه گفت : اى فقيه خدا تو را رحمت كند آيا ناراحتى از اينكه خداوند عزوجل عاريه و امانتش را از تو گرفت و حال اينكه خداوند از تو سزاوارتر است. آن فقيه متنبه شد و به اشتباه خود پى برد و خداوند بدين وسيله به او عنايت نمود كه اشتباهش را بر طرف نمايد.

تأ ثر حضرت سليمان در مرگ فرزند و آمدن دو ملك

٩- از ابوذر داء روايت شده است كه سليمان بن داود عليهما السلام پسرى داشت و آن حضرت آن پسر را بسيار دوست مى‏داشت و اين پسر محبوب آن حضرت مرد و حضرت سليمان از فوت فرزند عزيزش به شدت محزون و اندوهناك شد و خداوند متعال دو ملك را به صورت بشر براى متنبه نمودن حضرت سليمان به نزد او فرستاد. آن دو ملك به نزد آن حضرت رفتند، حضرت سليمان به آن دو گفت : شما چكار دارديد ؟ آن دو ملك كه به صورت انسان بودند گفتند ما دو نفر بر سر مسئله‏اى باهم نزاع داريم و آميديم نزد شما كه نزاع ما را حل نمايند و بين ما حكم فرمائيد. حضرت سليمان فرمود : در محكمه بنشينيد و همان گونه كه رسم و روش شاكى و متهم است نزاعتان را مطرح نمائيد. آ ن دو ملك به امر سليمان نشستند و يكى از آنها كه شاكى بود گفت : من زراعتى كشت نمودم و اين شخص زراعت مرا از بين برد و به من خسارت وارد كرده است و حال من ادعاى خسارت مى‏كنم. حضرت سليمان عليه السلام رو كرد به متهم و گفت : شما چه مى‏گوئيد ؟ متهم گفت : اى سليمان اووسط راه عمومى زراعت كاشته است و من هر چه به راست و چپ خيابان نگاه كردم ديدم همه زراعت است ناچار از وسط راه عمومى كه او زراعت كاشته بود عبور كردم و از اين جهت به او خسارت وارد كرده‏ام و زراعت او را لگد مالى كردم. حضرت سليمان رو كرد به شخص شاكى و گفت : چرا در راه عموم زراعت كردى مگر نمى‏دانستى كه راه مال عموم مردم است و مردم ناچارند از آن عبور و مرور كنند و مسدود كردن را ه مرد.جايز نيست ؟ يكى از آن دو ملك به حضرت سليمان عليه السلام گفت : اى سليمان مگر نمى‏دانى كه مرگ عموم مردم است و همه مردم ناچار بايد اين راه را بپيمايند. را وى حديث مى‏گويد : مثل اينكه براى حضرت سليمان كشف شد كه آن دو نفر مامور الهى و براى تنبيه او بودند. و لذا بعد از اين واقعه هيچگاه براى مرگ فرزندش اظهار ناراحتى نكرد.

١٠ - و نيز روايت شده است كه : در قوم بنى اسرائيل قاضى اى بود كه بر مردم قضاوت مى‏نمود و فرزند اين قاضى وفات كرد ، و آن قاضى بشدت از مرگ فرزندش ناراحت شد و جزع و فزع و داد و فرياد مى‏كرد..دو ملك به صورت انسان به نزد او رفتند و گفتند ما دعوائى داريم و آمديم نزد تو كه بين ما قضاوت نمائى، قاضى گفت من از قضاوت فرار كردم و آن را رها نمودم. در هر صورت يكى از آن دو گفتند : اى فاضى اين شخص گوسفندانش را در زراعت من ريخت و زراعت مرا از بين برد و به من خسارت وارد كرده است و حال من از ايشان ادعاى خسارت مى‏كنم ؟ شخص متهم گفت : اى قاضى او ما بين كوه و نهر كه محل عبور عموم مردم است زراعت نموده است و گوسفندان من راهى جز عبور از آن محل را نداشتند لذا ناچار گوسفندانم را از آنجا عبور داده‏ام و از اين جهت به زراعت او ضرر وارد كردم. قاضى به شاكى گفت، آيا تو هنگامى كه مابين كوه ونهر زراعت مى‏كردى مگر نمى‏دانستى كه آنجا راه عبور و مرور مردم است و اگر آنجا زراعت كنى راه مردم مسدود مى‏گردد و بستن راه عبور مردم نيز جايز نيست ؟ آنگاه يكى از دو نفر به قاضى گفتند : اى قاضى آيا تو به هنگامى كه فرزندت متولد شد مگر نمى‏دانستى كه روزى خواهد مرد ؟ سپس قاضى گفت : برو به كار قضاوتت ادامه بده و به خاطر مرگ فرزند آن قدر اندوهگين نشو كه كار قضاوتت معطل گردد سپس اان دو شخص از انظار غائب شدند و به آسمان عروج كردند و معلوم شد كه آن دو ملك بودند. و براى تنبه قاضى آمده بودند.

حكايت جوانى كه هر روز پدر و مادر مفلوج خود را به مسجد مى‏برد

١١- طبرانى روايت مى‏كند كه در مكه معظمه زن و شوهر مفلوج و فقيرى بودند و پسر جوانى داشتند به نام هذيل و اين پسر هر روز صبح پدر و مادر مفلوج خود را به مسجد مى‏برد و بعد براى تامين معاش و رفع نيازمندى پدر و مادر خود كار مى‏كرد و شب كه از محل كار برمى گشت به مسجد مى‏رفت و پدر و مادر خود را به منزل مى‏برد و مدتى اين كار ادامه داشت. روزى رسول خدا (ص) ديد آن زن و شوهر مفلوج در مسجد نيستند ،حضرت از اصحاب سئوال كرد و فرمود : چه شده است آن زن و شوهر مفلوج را كه امروز در مسجد نيستند ؟ اصحاب عرض كردند : فرزندشان هذيل فوت كرده است و كسى ندارند كه آن دو را به مسجد بياورند. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود : اگر بنا بود كسى براى ديگرى بماند از همه لازمتر و سزاوارتر بود كه هذيل براى پدر و مادر مفلوج خود كه شدت نياز را به او داشتند بماند. و نيز از ابن ابو الدنيا روايت شده است كه : كه اگر بنا بود چيزى به خاطر احتياج و نيازمندى بماند از همه سزاوارتر بود كه هذيل براى پدر و مادرش بماند.

١٢- و از يكى از زنهاى عابده نقل شده است كه مى‏گويد : هر مصيبتى كه به من مى‏رسد بياد مى‏آوردم مصيبت آتش جهنم را آنگاه آن مصيبت در مقابل من بسيار كوچك مى‏شد و تحمل آن آسان مى‏گرديد.

فصل : چند نمونه‏اى از آيات و روايات در فضيلت بلا و اينكه نوعا يكى از الطاف الهى است‏

در اين فصل چند نمونه‏اى از آيات و روايات در فضيلت بلا و اينكه نوعا يكى از الطاف الهى است بيان مى‏گردد. شخصى ديده بايد توجه داشته باشد كه مصائب و بلاها غالبا از الطاف خاص الهى است و خداوند براى اينكه عنايت و توجه خاصى به او داشته او را به اين مصيبتها مبتلا فرموده است. و اين مطلب قطع نظر از اينكه در قرآن و روايات ثابت است از مطالعه حالات مردم مصيبت ديده به خوبى استفاده مى‏شود زيرا بيشتر مردم خوب و صالح مبتلاء به گرفتارى و بلاها هستند و بعد از پيغمبران هر كس ايمانش زيادتر باشد بلاء و مصيبتش نيز زيادتر است و خداوند متعال در قرآن در اين مورد مى‏فرمايد : و لولا ان يكونالناس امة واحدة لجعلنا لمن يكفر و بالرحمن لبيوتهم سقفا من فضة و معارج عليها يظهرون. و ليببوتهم ابوابا و سررا عليها يتكئون و زخرفا و ان كل ذالك المتاع الحيوة الدنيا و الاخرة عند ربك للمتقين. اگر نه اين بود كه مردم همه يك نوع و يك امتندما آنان كه كافر به خدا مى‏شوند سقف خانه هايشان از نقره خام قرار مى‏داديم كه با نردبان بر بامهاى خود بالا روند و نيز بر منزلهايشان درهاى بسيار و تختهائى براى تكيه گاه آنها قرار مى‏داديم و عماراتشان را به زر و زيور مى‏آراستيم و اينها همه متاع دنيا است و آخرت ابدى نزد خداى تو مخصوص اهل تقوا است. سوره زخرف آيه ٣٣ تا ٣٥ و نيز مى‏فرمايد : و لا تحسبن الذين كفروا انما نملى لهم خيرلانفسهم انما نملى لهم ليزدادوااثما و لهم عذاب مهين . آنها كه كافر شدند و راه طغيان پيش گرفتند تصور نكنند اگر به آنان مهلت مى‏دهيم به سود آنها است. ما به آنان مهلت مى‏دهيم كه بر گناهان خود بيفزايند و عذاب خوار كننده‏اى براى آنها مى‏باشد.(٧٤) و در آيه ديگر مى‏فرمايد : و اذا تتلى عليهم آياتنا بينات قال الذين كفرو اللذين امنوا اى الفريقين خير مقاما و احسن نديا. و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنها خوانده مى‏شود كافران به مومنان مى‏گويند كداميك از دو گروه ما و شما جايگاهش بهتر و جلسات انس و مشورتش زيباتر و بخشش او بيشتر است ؟(٧٥) و در يك آيه بعد مى‏فرمايد :قل من كان فى الظلالة فليمدد له الرحمن مدا بگو كسى كه در گمراهى كفر و ظلالت رفت خداوند رحمن به او مهلت و تمكن مى‏دهد. اين بود چند نمونه‏اى از آيات و اما احاديث و روايات در اين زمينه نيز بسيار است از جمله آنها اين است. ١- عبدالرحمن بن حجاج مى‏گويد : ما نزد امام صادق (ع) بوديم صحبت بلاء به ميان آمد و اينكه بلاها از الطاف خاص خدا است كه به مومنين عطاء مى‏فرمايد آنگاه امام صادق (ع) فرمود : از رسول خدا (ص) سوال شد كه سخترين بلاها در دنيا براى كيست ؟ حضرت فرمود : النبيون ثم الامثل فالامثل و يبتلى المؤمن بعد ذالك على قدر ايمانه و حسن اعماله فمن صح ايمانه و حسن عمله اشتد بلائه و من سخف ايمانه و ضعف عمله قل بلائه يعنى سخترين و شديدترين بلاها در دنيا براى پيغمبران است بعد از آنها هر كس ايمانش بيشتر باشد بلائش نيز بيشتر است. و مومن به قدر ايمان و حسن عملش به بلا مبتلا مى‏شود. پس كسى كه ايمانش صحيح و عملش نيكو باشد بلائش نيز شديدتر است. و كسى كه ايمانش ناقص و سست و عملش ضعيف باشد بلائش نيز كمتر است.

خداوند و ستايش را به بلا مبتلا مى‏فرمايد

٢- و روى زيد الشحام عن ابيعبد الله عليه السلام و قال : ان عظيم الاجر مع عظيم البلاء و ما احب الله قوما الاابتلاهم زيد الشحام از امام صادق عليه السلام روايت مى‏كند كه آن حضرت فرمود : همانا اجر بزرگ با بلاء بزرگ است و خداوند هيچ قومى را دوست نداشت مگر اينكه آن قوم را به بلاء مبتلائشان كرد.

بلا براى بندگان خالص تحفه الهى است

٣- عن ابى بصير عن ابيعبدالله عليه السلام قال : ان لله عزوجل عبادا فى الارض من خالص عباده ما ينزل من السماء تحفه الى الارض الاصرفها عنهم الى غير هم و لا بليه الاصرفها اليهم امام صادق عليه السلام فرمود : عزوجل را در روى زمين بندگانى است زبده و خالص بندگان كه هيچ تحفه بر زمين فرو نياورده، جز آنكه از آنها به سوى ديگران بگرداند، و هيچ بلائى فرو نياورد جز آنكه بهره آنها گرداند.

خداوند دوستان خود را در درياى شدائد غوطه ور مى‏سازد

٤- و عن الحسين علوان عنه عليه السلام انه قال : ان الله تعالى اذا احب عبدا غته بالبلاء و انا و اياكم ياسد ير لنصبح به و نمسى حسين بن علوان گويد : سدير خدمت امام صادق عليه السلام بود كه حضرت فرمود : چون خدا بنده‏اى را دوست دارد، او را در بلاء غوطه ور سازد، اى سدير ما و شما، صبح و شام با آن دمسازيم يعنى چون دوست خدائيم همواره گرفتار بلائيم(٧٦)